+ احوال کلوچه خوردنی
با صدای بمی زیر گوشش تکونی خورد و چرخید
با دیدن هوسوک یکی از دوستای مشترک اون سه نفر لبخند زد
راستش هیچ موقع نفهمید هوسوک چرا با این سه نفر میگرده. هوسوک از نظر مذهب اصلا به اون سه نفر نمیخورد و در اصل میشد گفت اون اصلا به خدا باور نداشت
+ باز که محوم شدی کلوچه
آروم خندید و سلام کرد
+ اوه اقای با ادب! سلام بر شما!!
نگاهی به دور و برش انداخت و با چین دادن بینی آدامسش رو ترکوند که نگاه چند نفر به سمتشون چرخید و جونگکوک با خجالت سرش رو داخل یقه اش فرو برد که اون گردنش رو گرفت و بلند کرد
+ هیچ موقع از نگاه مردم خجالت نکش بچه
نیشخندی زد و سرش رو تکون داد که چشم جونگکوک به چیزی تو دهنش خورد
با تعجب به سمتش خم شد و هوسوک با چشم های گرد شده به جای اینکه عقب بره به سمتش خم شد
+ یعنی تو محضر خدات میخوای من رو ببوسی؟
ضربه ای روی پاش زد و گفت:
- هیونگ یهکم مسخره نباش. این چیه تویِ دهنت؟
متعجب نگاهش کرد و لبش رو بالا برد که چشم جونگکوک به پرسینگ لبش خورد.
- اوه
+ اوه؟
جونگکوک نگاهی به چهره سخت شده هوسوک انداخت و سریع گفت:
- چه قشنگه هیونگ
موهاش رو به هم ریخت و گفت:
+ پس بذار اصلی رو بهت نشون بدم
لب پایینش رو جلو کشید و جونگکوک با دیدن تتوی Fuck You چشم هاش گرد شد
+ چطوره؟
با تعجب پرسید
- درد نداشت؟ آخه تو لبت هیونگ؟
هوسوک سری به تاسف تکون داد و گفت:
+ خوشحال بودم تو به اون سه تا پیرمرد نرفتی اما میبینم اخلاق تو هم شبیه اون سه نفر شده. واقعاً که به هم میاید
- ولی شما اصلا به اون سه نفر نمیخوری هیونگ پس چرا باهاشون میگردی؟
نیشخندی زد و زمزمه کرد
+ دِین عزیزِ من. دِین!
کنجکاو نگاهش کرد و دهن باز کرد تا بپرسه چه دِینی که دستش رو روی دهنش گذاشت و با شرارت خندید
+ بیا دنبالم
دستش رو گرفت و جونگکوک رو دنبال خودش کشید که نالید
- چرا امروز همتون من رو میکشید؟
بیتوجه به اعتراض جونگکوک وارد اتاقک اعتراف شد که چشم هاش گرد شد
ESTÁS LEYENDO
Son Of The Moon🌙
Fanfic𝑁𝑎𝑚𝑒 ↠ 𝐒𝐨𝐧 𝐨𝐟 𝐭𝐡𝐞 𝐦𝐨𝐨𝐧 𝐺𝑒𝑛𝑟𝑒 ↠Angest ,CrossOver ,Drama , Fantasy ,Romance ,Supernatural 𝐶𝑜𝑢𝑝𝑙𝑒↠ vkook 𝑤𝑟𝑖𝑡𝑒𝑟 ↠ Amaris 𝑈𝑝 𝑡𝑖𝑚𝑒↠ Saturday - دنبال شیطان میگردی؟ + آره.. اما نگفتی تو کی هستی؟ - من؟! من کسی هستم که...