𝐏𝐚𝐫𝐭.18

1.9K 237 99
                                    

_ تهیونگ...

جونگ‌کوک خسته با تمام احساسش صداش زد.چرا قلبش رو حس نمی‌کرد؟ چرا زبونش گرفته بود؟ نمی‌تونست حرف بزنه و همین خیلی بد بود.
جونگ‌کوک که سکوت تهیونگ رو دید لبخندی زد و آخرین ضربه رو به تهیونگ خشک شده زد.

_بیا پیشم تهیونگا...

.

.

.

دقیقا یک ساعت از مکالمه‌ی عجیبشون گذشته بود و حالا تهیونگ همراه با استرسی که لحظه‌ای رهاش نکرده بود جلوی خونه‌ی جونگ‌کوک بود.
مشخصا جونگ‌کوک مست بود وگرنه اون حرف‌هارو به تهیونگ نمی‌زد،ولی این قلب بی‌جنبه‌اش نمی‌خواست دست از تپش‌های بلندش برداره.
با تردید دستش رو بالا برد تا زنگ در رو فشار بده ولی دستش خشک شد."اون مست بود لعنتی چه بلایی سرت اومده؟!"صداهای ذهنش مدام بلندتر می‌شد و بهش گوشزد می‌کرد بزرگ‌ترین اشتباه زندگیش رو داره می‌کنه.

_مهم نیست من فقط به‌عنوان یه دوست نگرانشم همین!

"فقط یه دوست"سعی کرد خودش رو قانع کنه پس نفس عمیقی کشید و زنگ در رو فشرد.پنج دقیقه منتظر ایستاد ولی با باز نشدن در ناامید دستی به موهای نامرتبش کشید."یعنی خوابه؟"
اما وقتی که برگشت تا به خونه برگرده در با صدای بلندی باز شد.ترسیده به جونگ‌کوک پریشون نگاه کرد.دکمه‌های باز شده‌ی پیرهنش موهایی که روی پیشونیش ریخته و چشم‌هایی که شبیه کاسه خون شده بود،نگران قدمی جلو برداشت و دستی به بازوی جونگ‌کوک کشید.

_جونگ‌کوک خو...

حرفش با کشیده شدن بغل جونگ‌کوک قطع شد و شُکه نفسش رو حبس کرد.جونگ‌کوک کمر باریک تهیونگ رو گرفته و فشارش می‌داد.بینیش رو داخل موهای خرمایی تهیونگ برد و دم عمیقی از عطر توت‌فرنگیش گرفت.

_تو اومدی...

صداش خدشه‌دار و گرفته بود.تهیونگ به خودش اومد و صورت گرم جونگ‌کوک رو با دست‌هاش گرفت و بالا آورد.جونگ‌کوک هنوز چشم‌هاش رو باز نکرده بود و از اون بدتر کمرش درحال له شدن توی دست‌هاش بود!

_من رو نگاه کن جونگ‌کوک.

پلک‌های خسته‌اش رو باز کرد و خمار به تهیونگ نگاه کرد.دستش رو بالا آورد و موهای مزاحم پیشونی تهیونگ نگران رو کنار زد.به چشم‌های کهکشانی پسر نگران نگاهی کرد و لبخند شل و ولی زد.

_مشروب خوردی؟

_هوممم.

دوباره کمر تهیونگ رو گرفت و سمت خونه کشوند.با ورودش به خونه‌،بوی غلیظ سیگار باعث اخمش شد.لیوان‌های کثیفی که روی میز بودند و سیگار‌های ناتمومی که کف سالن رها شده بودند.جونگ‌کوک تلو‌تلو خودش رو محکم روی مبل انداخت‌ و آهی کشید.

_یونجون کجاست؟

تهیونگ بعد از سرک کشیدن به خونه گفت و نگران روبه‌روی جونگ‌کوک نشست.جونگ‌کوک سیگار جدیدی برداشت و همراه با فندک روشنش کرد.پک عمیقی ازش گرفت و جواب تهیونگ رو داد.

𝐒𝐭𝐫𝐚𝐰𝐛𝐞𝐫𝐫𝐲ᵏᵒᵒᵏᵛWhere stories live. Discover now