نفوذ
مخفیگاه کینگ...
مرد جوون وارد سلولی که ژوچائو داخل اون بود شد. سینی غذا رو روی میز گذاشت و بدون حرفی بیرون رفت.
ژوچائو به طرف میز رفت و آروم کنار اون نشست. ظرف غذا رو برداشت و مشغول خوردن شد. بعد از تموم شدن غذا، نیشخندی زد و دوباره ظرف رو توی سینی برگردوند. با خودش گفت «پس بالاخره پیدامون کردن...»
آلفای جوون وسط اتاق ایستاد و نیم نگاهی به نینگ کرد. اشاره ی کوچیکی به ظرف غذایی که روی میز اتاق نینگ بود کرد و گفت: "ارباب ون... بهتره شما هم غذاتون رو بخورید. باید دوباره انرژیتون رو به دست بیارید."
نینگ ابرویی بالا داد، کاملا متوجه اشاره های ژوچائو شده بود برای همین سرش رو به نشانه تائید تکون داد و به طرف میز رفت. بعد از اینکه غذا رو تموم کرد با نیشخند گفت: "انگار حق با تو بود... این غذا واقعا بهم انرژی داد!!"
ژوچائو روی تخت نشست و نگاهش رو به شین دوخت که آروم روی تخت دراز کشیده بود و هیچ حرکتی نمیکرد.
نینگ با لحن جدی گفت: "به نظرت حالش چطوره؟"
ژوچائو با ناراحتی جواب داد: "نمیدونم... امیدوارم بتونه دوباره روی پاهاش بایسته...!"
نگرانی دو آلفای جوون فقط این بود که بتونن شین رو از اون بیهوشی بیرون بیارن و از اونجا فرار کنن. حالا که افراد ویل تونسته بودن به داخل اون آزمایشگاه نفوذ کنن همه چیز خوب پیش میرفت.
..............................
ویل نگاهش رو به مرد جوون دوخت و با لحن جدی گفت: "پس کاملا حالشون خوب بود...؟ مدیر شین چطور؟"
ساموئل تایید کرد و گفت: "بله... ژوچائو و ارباب ون حالشون خوب بود... اما مدیر شین هنوزم بیهوش نگهداشته میشه... پیغامتون رو به ژوچائو و ارباب ون رسوندم. الان فقط منتظرن تا ما اول حرکت کنیم..."
ویل کمی مکث کرد و بعد ادامه داد: " باید اول بتونیم مدیر شین رو بیدار کنیم. بدون اون نمیتونیم نقشه رو عملی کنیم. به افرادی نفوذیمون بگو آماده باشن..."
ساموئل اطاعت کرد: "فقط یه چیزی که متوجه شدیم... اونا دارن از نمونه ی خون مدیر شین برای یه چیزی استفاده میکنن... فکر میکنم دارن یه سلاح میسازن."
ویل اخمی کرد و گفت: "هرچه زودتر بفهمید دارن چکار میکنن. نباید بهشون بیشتر از این فرصت بدیم... تو برو و به کارت برس... من با ارباب لان باید صحبت کنم."
بعد از رفتن ساموئل، مرد جوون با وانگجی تماس گرفت و شرایط رو براش توضیح داد: "افرادم مشکوکن که اونا میخوان با استفاده از فرومون ها و خون مدیر شین چیزی تولید کنن... اگه موفق بشن بسازنش... حتی خود شین هم نمیتونه بهمون کمک کنه..."
KAMU SEDANG MEMBACA
crossroads fate / چهارراه سرنوشت
Fantasi✔️ به شرکت برندینگ گوسو خوش اومدید. دو برادر امگا و نخبه مقابل دو برادر آلفا و جذاب شرکت گوسو چه چیزهایی برای گفتن داره؟ داستانی مهیج و بی نظیر