Untitled Part 30

467 63 32
                                    

وقتی تو ماشین نشستیم من میتونستم عطر هری رو که تو هوای ماشین پخش شده بود حس کنم

هری از اول که راه افتادم یه نیشخند رو لبشه و من نمیتونم بفهمم اون  بعبعی چه فکر لابه لای اون موهاش داره

اون ضبط رو روشن کرد  و اهنگ stole my heart خودشون رو پلی کرد 

و زیر لب هی میخوند و زمزمه میکرد و منم مثل خود هری تو تمام مسیر یه لبخند احمقانه رو لبم بود

گرمی دستشو روی رونم حس کردم و دیدم که اون نیشش بیشتر و بیشتر باز میشه و به من نگاه میکرد

_چی تو اون کله ات داری گوسفند

هری سرشو برد عقب و بلند خندید

ه_گوسفند؟ پس این اسمیه که تو به من میدی ؟ قبلا بهم میگفتی عشقم و عزیزم و ... حالا شدم گوسفند

( دختره ی رو مخ:|||)

_اره 

اینو گفتم و منم باهاش خندیدم 

به رو به روم نگاه کردم یه جیغ بلند کشیدم 

وقتی هری صدامو شنید روشو برگردوند به طرف جاده و دید که یه کامیون داره میاد به طرفمون و فاصله ی خیلی کمی باهامون داره 

من سریع چشمامو بستم تا چیزی نبینم هری انقدر تند فرمون رو چرخوند که من پرت شدم طرفش

و صدای ترمز رو شنیدم و همچنین نفس های تند هری

ه_امی تو خوبی؟ منوببخش حواسم پرت شد چشماتو باز کن

مثل اینکه نمردم یکم نفس کشیدم تا مطمئن شم زنده ام

( خنگول صدای نفسای هری رو میشنوه بعد تازه میگه فک کنم نمردیم:|)

چشمامو باز کردم و دیدم هری زل زده به من با نگرانی 

یه اوف بلند کشیدم 

_اره فکر میکنم خوبم ...لعنتی اگه یه بار دیگه تو طول مسیر به من نگاه کنی از ماشین پرتت میکنم بیرون چون نمیخام بمیرم

ه_اوهو از ماشین خودم پرتم میکنی بیرون ؟

_میتونی دوباره انجامش بدی امتحانش مجانیه گوسفند 

هری یه لبخند بزرگ بهم زد و راه افتاد و همونطور که گفتم تو طول مسیر دیگه نگام نکرد

وقتی رسیدیم به کلاب هری دستمو گرفت و من دیدم که چند تا دختر جیغ کشیدن وقتی هری رو دیدن و داشتن میدوییدن سمت ما

هری دستمو کشید و خواست فرار کنه و سریع تر داخل بشه ولی من اجازه ندادم

ه_مغزت  رو از دست دادی ؟ الان میرسن بهمون بجنب

_تو نباید دل فن هاتو بشکنی

اون یه اه از روی تسلیم شدن کشید و منتظر موند تا اون دخترا برسن و وقتی رسیدن پیشمون و داشتن از هری امضا میگرفتن و عکس میگرفتن باهاش من میتونستم نفرت رو تو چشم هاشون ببینم وقتی نگام میکردن

Feel gone with the windWhere stories live. Discover now