داستان از نگاه هری
سایمون_خب چه فکری میکنین؟ به قرارداد عمل میکنین یا خودم باید عملیش کنم؟ اگه تعهد ندین من به این بازی ادامه میدم
زین_من قبول میکنم کار رو شروع کنم
لویی_ولی زین بزار من انجامش بدم اول تو همراه بقیه باش گروه بیشتر به تو نیاز داره تا من
زین_نه لو خودت که میدونی من مشکلی ندارم خیلی سخته ولی بالاخره این اتفاق میوفته
نایل_میخاین من برم؟ حداقل دل دخترای کمتری شکسته میشه
سایمون_خب منم ترجیح میدم زین قرار داد رو اول شروع به اجرا کنه بقیه هم بعد یک البوم یا حداکثر دو البوم همین اوضاع رو دارن
_نه....
زین_لطفا هری در هر حال این اتفاق میوفته من نمیخام تو اولین نفری باشی که این گروه رو ترک میکنی من اینکارو میکنم
_هدف سایمون من بودم تو این اتهام تجاوز پس خودم میرم
سایمون_واسه من فرقی نداره ولی منم ترجیح میدم زین این فداکاری رو انجام بده
_ولی اخه...
نمیدونم چیکار کنم این پنج سال مثل برق و باد گذشت و ما البوم چهارم رو هنوز شروع نکردیم
_قبول...ولی یه شرط دارم
سایمون_تو میخای شرط بزاری ؟ من میتونم قبول نکنم ولی چون با هم دوستیم قبول میکنم بگو
_تو کل ضبط البوم چهارم زین هم باید با ما باشه به همراه کل تور
سایمون_تو ضبط قبول ولی توی تور زین فقط تو یه کنسرت شرکت میکنه اونم به عنوان اخرین کنسرتش همراه گروه و ما این که قراردادی وجود داره رو مخفی میکنیم و با یه بهونه اون داوطلبانه گروه رو ترک میکنه
_چرا نمیزاری با هم بمونیم تا اخرش؟
سایمون_خب شماها توجه بیشتر دخترا رو به خودتون جلب کردین و جا برای ستاره ها و استعداد های جدید وجود نداره اگه شماها از طریق ایکس فکتور با هم اشنا نمیشدین و از قبل با هم دوست بودین و خودتون شروع به دادن یه موزیک ویدیو میکردین شماها میتونستین بمونین با هم این قانون ایکس فکتور برای تمام باندهاست
_میدونم ولی ما مثل برادر هم شدیم
سایمون_زین فقط از گروه جدا میشه و هیچ ربطی به دوستی شما نداره شما بازم دوست خواهید ماند
*****
از پیش سایمون که داشتیم برمیگشتیم همه ساکت بودیم و تو فکرای خودمون غرق شده بودیم هر کدوم....
وقتی زین داشت تعهد نامه رو امضا میکرد من تقریبا بغض کرده بودم و نمیتونستم باور کنم که همه چیز داره به همین راحتی نابود میشه این باند ارزوی من بود که براورده شده بود ...
YOU ARE READING
Feel gone with the wind
Fanfictionاون منو نابود کرد.... احساساتم رو زیر پاهاش له کرد... با این که میدونست چه قدر عاشقشم....