part 19

2.2K 365 268
                                    

بعد از ده روز سر و کله ی تهیونگ پیدا شد. سیاه پوش و افسرده. دیگه خبری از اون تهیونگ شاد و سر زنده نبود. وقتی دائون تصویر تهیونگ رو پشت در دید خودش هم از خوشحالی فریاد زد

دائون_خانم! تهیونگ شیه

تهیونگ به آرومی وارد خونه شد. سولگی با خوشحالی به استقبال تهیونگ رفت

سولگی_پسرم! کجا بودی؟ میدونی چقد نگرانت شده بودیم؟

ولی با دیدن چهره ی گرفته و لباس سیاهش نگران شد. تهیونگ رو بغل کرد و با لحنی مادرانه گفت

سولگی_چی شده عزیزم؟

صدای تهیونگ بغض داشت

_برای بار دوم مادرم رو از دست دادم سولگی شی

سولگی پشت تهیونگ رو نوازش کرد و آروم گفت

سولگی_متاسفم عزیزم...

تهیونگ از بغل سولگی بیرون اومد و با سر آستیناش اشکش رو پاک کرد

_آجوما تنها کسی بود که برام مونده بود. پناه روزای نا امیدیم بود. کسی که وقتی از همه دنیابریده بودم میرفتم پیشش و بهم امید میداد

بعد اه کشید و ادامه داد

_دیگه نمیدونم به کی باید امید داشته باشم

سولگی_پسرم، تو هنوز خونواده‌تو داری

_بله. ولی اونام برا خودشون زندگی دارن. من نمیتونم مدام اویزون زندگیشون باشم

سولگی با تردید پرسید

_چرا ازدواج نمیکنی؟

جواب تهیونگ فقط یه پوزخند بود

نصف این ده روز گذشته رو تو بی خبری از اطرافش گذرونده بود و نصف دیگه ش رو به فکر کردن به جونگکوک و پیشنهادش. تهیونگ همون روزی که از جونگکوک جدا شده بود تصمیم داشت جواب رد بهش بده ولی با فوت آجوما همه چیز تغییر کرد. تهیونگ تو اوج نا امیدی و بی کسی یاد جونگکوک افتاده بود و حالا اومده بود تا تکلیفش رو با خودش یکسره کنه

شاید اگه آجوما فقط یه روز بعد از دنیا رفته بود جواب تهیونگ همون جواب منفی باقی میموند ولی تنهایی و بی کسی اون رو مجبور کرده بود تا ناخودآگاه بخواد خودش رو به جونگکوک نزدیک تر کنه

_حال جیمین چطوره؟

سولگی_خوبه. غصه ش فقط دوری از تو بود

تهیونگ پر سوال به سولگی نگاه کرد

"حتما خبر نداره جفتش چه تصمیمی گرفته. اگه بفهمه بازم منتظر و نگران من میشه؟"

دلش نمی خواست به این موضوع فکر کنه. این چند روز فرصت داشت تا تو تنهایی هاش به جونگکوک و زندگی ش فکر کنه. به تصمیمی که گرفته بود. دلش می خواست اگر شده فقط همون نقش میت جونگکوک رو بازی کنه تا تو آینده چیزی برای دلخوشی براش باقی بمونه. ولی اول باید با جیمین صحبت می کرد. باید می فهمید که این حرف جونگکوک درست بوده که جیمین خودش تهیونگ رو به اون پیشنهاد داده

All of my heart is yoursWhere stories live. Discover now