$ ده دقیقه زمان میبره تا خودشو نشون بده
_ پس به درد نمیخوره
$ هیی ! وایسا تهیونگ ببین بعد اگر نخواستی
_ پائولو تو جوری گفتی من یه تزریقی جدید و کار درستی ساختم که گفتم ...
$ خب ده دقیقه زیاده؟
_ دوباره ایستاد و سمت پسر برگشت: انرژی موشه رو ندیدی؟ نمیشه که یهو شادیت بچسبه به سقف و دوباره خمار شی ، تست ۵ سی سی محلول منو که دیدی ! اون کجا این کجا ؟
$ باید تایید بشه
_متأسفم رفیق نمیشه
$ مچ دستش رو گرفت و : منو ببین تهیونگ
نگاهش کرد
$ تو خودت گفتی اینبار منم تولید کنم تا اون سود سی و پنج درصدی رو منم بگیرم یادت رفته؟
_ جنس خوب پائولو ! جنس خوب
دستش رو رها کرد و
$ پس یادت باشه ، بهم نارو زدی تموم این کارا رو کردی که خودت دوبرابر سود و بگیری که گرفتی
_ من مثل تو درگیر این خورده پولا نیستم
هر وقت جنست و مرغوب کردی منم با جنس خودم رد میکنم بره$ پادت باشه
_ باشه
از شرکت خارج شد و داخل لیموزین نشست
_ زیاد که منتظرت نزاشتم ؟
+ نه ، به نتیجه ای رسیدی؟
_ اره همه چیز درست شد
لبخندی زد و : + پس بریم برای ناهار
_ بریم .
× یونگی مثل آدم بگو تهیونگ کجاست ؟
○ خب گفتم که ایتالیاست
× یه دقیقه اون پوشه هارو بزار زمین به من نگا کن
○ چیه !
× ایتالیا داره چه غلطی میکنه ؟
○ خنده ای کرد و : اون دیگه ۱۳ ساله نیست نامجون
× ولی کاراش خیلی مشکوکه
○ مشکوک تر از توعه؟
× اخماش بهم گره خورد و : چی ؟ من کجام مشکوکه
○ با کوک رفتن سهام دار برای شرکتش پیدا کنن
× با.. باکی؟
○ کاغذ ها رو دسته کرد و : کوک دیگه جئون
× مگه .. مگه
○ نه باهم خوب شدن
× ولی آخه دفعه آخر تهیونگ که،..
○ میدونم ولی خب باهم خوب شدن
× جین داره هفته بعد میاد
○ میدونم
أنت تقرأ
𝙋𝙧𝙚𝙙𝙞𝙘𝙩𝙤𝙧 [𝙑𝙆𝙊𝙊𝙆]
عشوائي_ چی میبینی؟ * حرفی نزد _ باتوام جونگکوک حرف بزن!! چی میبینی؟؟ + یه روزی ام که خیلی دیر نیست از راه میرسه که بخوای منو بکشی ،.. اما ، اما یادت باشه اون کسی که اندازه تو عاشقه منم ، منم که هنوزم به خاطر سرپا موندن و زنده بودنت کنارت موندم ... ♡ Tel...