Chapter 40

393 51 21
                                    

داستان از نگاه تینا

رفتم حمام و بعد از خشک کردن خودم شروع کردم به حاظر شدن.
قبل از اینکه پیراهنمو بپوشم با حوله وایسادم به آرایش کردن.
سایه‌ی چشممو خیلی ملایم و رنگه پوستم زدم که فقط حالت گریم بشه.
نمیخواستم زیاد جلف به نظر برسم.
یه رژ لب قرمز هم رنگه لباسم زدمو به نظرم همین قدر برای آرایش کافی بود.
لباس قرمز کوتاهمو پوشیدمو کمربند تزئینیه طلاییشو بستم دور کمرم.
(تزئینی یعنی شل بود لباس رو نگه نمیداشت)
یه درز جلوی چاک سینم باز بود که یه کم معضبم (درسته؟؟؟) میکرد ولی چون زیاد باز نبود جاییم به اون صورت معلوم نمیشد.
(اون خواهر چجوریه این یکی چجوریه!!!
البتع اون یکی مجبور اون کارارو کنه)
کفشای سفید با تزئینات طلایی که با کمربند لباسم ست بودو پوشیدم .
حالا فقط مونده بود فقط درست کردن موهام که از نظر من سخت‌ترین کار ممکنه.
موهامو خیلی سفت بالا بستم و بعد گوجش کردم.
به نظر ساده میرسید برای همین یه کشه تزئینیه طلایی دور گوجم انداختمو میتونم بگم خیلی خوب شده بود.
برای آخرین بار تو آینه به خودم نگاه کردم.
اووووووووووووم.....من خیلیم عالی به نظر میرسم.

عکس مدل لباس و کفش و آراییشو گذاشتم.

My Lost HalfWhere stories live. Discover now