داستان از نگاه تسا
تازه از آرایشگاه رسیده بودم خونه و پدر صاحابم درومد تا آرایشگره موهای منو درست کنه.
آخه هرچی باشه تا پایین باسنمه.
(یا ابل)
موهای خرماییه روشنم رو که فقط یه کم از موهای بلوند ترسا تیره تر بودو شینییون کرده بودم.
موهامو فر کرده بودم و این باعث شده بود تا بالای باسنم برسه.
جلوشو به سمت عقب جمع کرده بودو با تیکهای که جمع کرده بود پشت سرم با موهام حالت گل درست کرده بودو ادامهی موهامم فر ریخته بود پشتم که خیلی جلوهی قشنگی داشت.
آرایش چشمم رو متناسب با رنگ چشم آبیم انجام داده بود تا رنگ چشمامم بهتر به نظر برسه.
با رنگای قهوهای و کرم یه سایهی ساده ولی زیبا زده بودو با یه خطه چشم نازک آرایش چشممو تکمیل کرده بود.
خودم یه رژ لب سرخابی زدم و به نظرم اینجوری خیلی جلوهی آرایشم قشنگتر میشد.
لباس صورتیهی دکلتهی بلندم رو پوشیدم و با کفشای صورتیم ستش کردم.
آرایش و مدل مو و لباسم خیلی به هم میومدن و به نظرم خیلی نازه شده بودم.عکس مدل لباس و کفش و آرایششو گذاشتم.