⚠ smut, rape
_نوشیدنی؟
یه دختر گارسون به زین گفت و اون تنها شامپاین توی سینی رو برداشت و از دختر تشکر کرد. یه قلپ از نوشیدنیش خورد تا یکم از حس بدش کم بشه.
_اون خیلی هاته
ولیحا گفت و زین رد نگاهشو گرفت. اون داشت به لیام نگاه میکرد. با ابروهای بالا رفته به خواهرش نگاه کرد.
_اون صداتو میشنوه، به علاوه، یه دختر کنارش داره
ولیحا چشماشو چرخوند و با صفا شروع کردن راجب خون آشام های جذاب مهمونی حرف زدن.
زین نوشیدنیشو سر کشید و اونو روی میز گذاشت. یه آن حس کرد که باید دنبال کتش بره.
پس از کنار خانوادهش به سمت طبقهی بالا رفت تا کتشو پیدا کنه. به در یکی از اتاقا رسید و بازش کرد.
به دور و اطرافش نگاه کرد. یادش اومد جایی که کت هارو تحویل میگرفتن همون طبقهی پایین بود. اما اون چطوری اشتباهی توی این اتاق اومده بود؟
_پس کار کرد
صدای تاریک و ترسناک یه نفر تمام بدن زینو ترسوند. در بسته و قفل شد و زین بیشتر ترسید. با آخرین شهامتش برگشت و دید لیام رو به روش وایساده. با همون نیشخندش.
چشمای زین داشت از حدقه در میومد. لیام میخواست باهاش چیکار کنه؟ اوه زین چقدر احمق بود. معلومه که اون میخواست تا آخرین قطرهی خونشو بخوره.
لیام نزدیک تر میومد و زین با چشمای پر از ترسش عقب میرفت. تند تند نفس میکشید و عرق سرد روی پیشونیش نشسته بود.
_اوه زین آروم باشه
لیام وقتی شونه های لرزون زینو تو دستای بزرگش گرفت گفت.
این درخواست احمقانهای بود. زین چطوری میشه آروم باشه وقتی یه خون آشام رو به روش وایساده.
_م..میخوای منو بخوری؟
زین با یه صدای گرفته پرسید و به چشمای قهوهای تیره لیام نگاه کرد. لیام شروع کرد به بلند بلند خندیدن و این بیشتر زینو ترسوند.
_معلومه که نه. امشب من حق ندارم کسی رو بکشم. هیچ خون آشامی حق نداره
زین از این حرف لیام یکم خیالش راحت شد اما دوباره ترس توی تمام سلول های بدنش منتشر شد. اگه لیام نمیخواد ازش تغذیه کنه. پس اون برای چی اینجاست؟
_ما میخوایم بازی کنیم زین. تو بازی دوست داری؟
لیام پرسید و یه دور دور زین چرخید. زین سرشو به معنی نه تکون داد و لیام سری تکون داد.
_خوبه، حالا که خوشت اومده. چطوره شروع کنیم.
زین واقعا نزدیک بود گریه کنه. لیام واقعا ترسناک ترین موجود روی زمین بود. حتی برای خود خون آشاما.
ESTÁS LEYENDO
fools gold (Ziam)(mpreg)
Fanficتو میتونی بهم اخم کنی. بهم بیمحلی کنی. بخاطر ضعیف بودنم مسخرم کنی. میتونی بهم گشنگی بدی. میتونی کاری کنی گریه کنم. کاری کنی که از درد زجه بزنم. تو میتونی خوردم کنی. زیر پات لهم کنی. تو میتونی منو به خاک سیاه بشونی لیام اما با همهی اینا من بازم ع...