خب سلام بچه ها !
طبق معمول من با يه داستان برگشتم البته با يه داستان متفاوت .
چندتا نكته هست كه قبل از خوندن داستان ميخوام بهتون بگم پس نگذريد ازش .
١. اين اولين داستانيه كه بصورت خيلى خيلى كوتاه نوشتمش يعنى هر قسمت انقدر كمه كه بيشتر از دو يا سه دقيقه خوندنش طول نميكشه و دوست داشتم اينطورى نوشته شه چون فكر ميكردم اينطورى داستان قشنگتر پيش ميره .
٢. اين داستان كاملا لرى استايلينسونه پس اگه با خوندنش مشكل داريد رد بشيد .
٣. اگه ميخوايد شروع كنيد با عشق بخونيد و سعى نكنيد فقط ديالوگاى شخصيتارو بخونيد چون اين داستان خيلى كمه و اگه بخوايد ديالوگ بخونيد هيچى ازش نميمونه و چيزى ازش نميفهميد و خب تمام جمله ها با عشق نوشته شده پس الان تذكر خودمو ميدم كه اگه ميخوايد سَر سَرى بخونيد كلا رد بشيد ازش و نخونيدش .من اين داستانو خيلى وقته كه نوشته بودم اما نصفه بود اما خيليا تشويقم كردن كه ادامش بدم پس منم اينكارو كردم و اين داستان تموم شدس يعنى اگه ووت و راى خوب باشه روزى دو يا سه قسمت شايدم بيشتر واستون آپ ميكنم و از اونجا كه روال داستان خيلى تند هست و قسمتاش خيلى كوتاهه تو كمتر از دو يا سه هفته تموم ميشه (اگه نظر و ووت خوب باشه:| )
ازتون انتظار دارم كه كامنت بزاريد و راى بديد :|
بعد از ده قسمت اول اين انتظار شروع ميشه پس حواستونو جمع كنيد (هارهار)مورد ديگه اينكه نگران نباشيد اين فن فيكـ به كنكورم آسيبى نميرسونه چون
١.من اينو تابستون نوشتم و فقط قسمت كوتاهيش رو تو وقت آزادم نوشتم
٢.تمام قسمتا نوشته شدس و فقط بايد بيام تا پابليشش كنم
٣.كامنت راجب كنكور ببينم بلاكـ ريپورت هكـ ميكنمتون :|شخصيتاى فن فيكـو همتون ميشناسيد و نيازى به معرفى ندارن اما اگه ميخوايد قدرت تصورتون رو بالا ببريد هرى هريه 2017 و لو لوييه 2015 هست ولى تفاوت سنياشون همونه يعنى وقتى ميگم پسر كوچكتر از لحاظ هيكلى ميگم:|
توجه: بعد از شروع كردن فن فيك و رسيدن به وسطاش از خوندنش دست نكشيد اگه ميخوايد اينكارو بكنيد كلا نخونيدش :دى
و همين ...
اميدوارم خوشتون بياد و لذت ببريد :)
با تمام عشق
-سها
YOU ARE READING
Friends [L.S]
Fanfiction[Completed] [ هرى ادوارد استايلز ، اونطورى بهش نگاه نكن شما فقط دوتا دوستيد ]