هوا هنوز ابرى بود و نور دلگيرى به خونه داده بود و تنها صدايى كه به گوش ميرسيد صداى به هم خوردن قاشق و ليوان چايى هرى بود كه سعى داشت شيرينش كنه .
لويى بالاخره كلافه اهى كشيد و دستشو رو دست هرى گذاشت و از حركت نگهش داشت-هرى؟
البته كه هرى نگاهش نكرد ، نه كه نخواد... نميتونست ، نميتونست اونطور كه ميخواد نگاهش كنه 'مثل يه دوست' هرى در برابر اين ناتوان بود .
-ميخواى راجب چيزى صحبت كنيم؟
هرى چيزى نگفتو نفسشو بيرون داد
-هرى؟
لو دوباره اروم تر پرسيد
-ميشه انقدر اسممو صدا نكنى؟لطفا؟
هرى با اخم به لو نگاه كرد درحالى كه ميدونست وقتى لو صداش ميكنه مثل ديوونه ها ميشه
لو يكم عقب رفت-تو چته هرى؟ديشب كه اونطورى گذاشتى رفتى الانم كه اينطورى رفتار ميكنى ، دقيقا چه مرگته؟
لو با عصبانيت گفت و سعى كرد بفهمه مشكل 'دوستش' چيه اما هرى باز هم چيزى نگفت و شكرو برداشت و دوباره تو چاييش خالى كرد
-فكر ميكردم ما كسايى بوديم كه همه چيزمونو به هم ميگفتيم؟هوم؟
لو با ناراحتى گفت
-آره بوديم...اما اين به اين معنى نيست كه هنوزم هستيم؟
تو ثانيه كمى لو انگار از هم شكسته شد ، اين واقعا هريه؟
-من ديشب ديدم كه ليام بهت پيام داده بود تو قراره چيزيو بهم بگى؟
هرى براى چود ثانيه بى حركت به لو خيره شد و نميدونست چى بگه اما نجات پيدا كرد وقتى زنگ خونه به صدا درومد
لو نفسشو بيرون داد و از جاش بلند شد و سمت در رفت و بازش كرد و لبخند بزرگى به دخترى كه جلوى در وايساده بود زد ، هرى ميتونست ببينه اونا چطورى همو بغل كردن و دروغ گفته اگه بخواد بگه حسوديش نشده
پس فقط از جاش بلند شد و سمت اتاق راه افتاد اما قبل ازينكه بتونه به اتاق برسه لو صداش كرد و هرى ناچار سمت اونا برگشت-ميخوام به هم معرفيتون كنم
لو ابروهاشو بالا دادى به اون دختر كه با لبخند عجيبى به هرى خيره شده بود نگاه كرد
-عزيزم اين هريه بهترين دوست و البته كسى كه باهاش تو يه خونه زندگى ميكنم..
دختر لبخند پهنى زد و منتظر شد تا لويى به هرى معرفيش كنه
-و هرى..اين دوست دخترم الينوره.
.
.
.
.
.
اى جيگيلى جيگيلى جيگيلى جيگيلى اخماتو وا كن اى جيگيلى جيگيلى جيگيلى جيگيلى يه نگا با ما كن:|
ولم كنيد اصن :| نه به موقعى كه كلن آپ نميكنم نه به الان :دى
همينطورى بچه هاى خوبى باشيد تند تند آپ ميكنم تموم شه :')
عخى الينور اومده چى چى اورده :)
مشتا بالا:)
هه:دى
YOU ARE READING
Friends [L.S]
Fanfiction[Completed] [ هرى ادوارد استايلز ، اونطورى بهش نگاه نكن شما فقط دوتا دوستيد ]