در خونه رو به شدت كوبيد و دستشو زير لباس لو برد و با دست ديگش رون پاشو گرفت درحالى كه لو دستشو دور گردنش انداخت و پاهاشو دور حلقه كرد و بوسَشونو عميق تر كرد
هرى به سمت اتاق هدايتشون كرد و سعى داشت با چشماى بستش و لباش كه رو لباى لو حركت ميكرد بتونه راهو درست بره و موفق هم شد
هنوز اونقدر مست نشده بود كه نتونه راهارو تشخيص بده
آروم بدن لو رو تخت گذاشت و بين پاهاش قرار گرفت و لباس پسر كوچكترو از تنش دراورد و دوباره لبشو به لباش چسبوند و دوباره طعم الكل كه با آلبالو مخلوط شده بود رو چشيدلو دستاشو سمت لبه ى لباس هرى برد و دستشو وارد لباسش كرد و لباسو به سمت بالا كشيد همونطور كه دستشو رو پوست هرى ميكشيد و بالاخره اونو از تنش دراورد و دستشو سمت شلوارش بردو وارد شلوارش كرد
به آرومى از رو باكسرش ديكشو لمس كرد و چشماشو روهم فشار داد وقتى ديك پسر انقدر سريع واكنش داد و باعث شد ناله ى كوتاهى از دهن هرى بيرون بيادهرى عقب اومد و به سرعت شلوار و باكسرشو دراورد و دوباره سراغ لويى رفت و شلوار و باكسرشو باهم از تنش دراورد و لباسارو به گوشه اى از اتاق پرتاب كرد لبشو به گردن پسر كوچكتر چسبوند و حالا لو بود كه صداى ناله هاش اتاقو گرفته بود
هرى بدنشو رو بدن لو ميكشيد و هربار جفتشون بيشتر سفت ميشدن
لو دستشو به سينه ى هرى چسبوند و به سمت عقب هولش داد و نيشخند زد و هريو رو تخت انداخت و جاشو باهاش عوض كرد و پاهاشو دو طرف بدن هرى گذاشت
دستشو يمت گردن هرى برد و گردنبندى كه تو گردنش بود رو كشيد بالا و باعث شد سر هرى يكم بالا بياد و لبشو سريع رو لبش گذاشت و اروم اون لباى صورتى و پف كرده رو بوسيد و با نيشخند كوتاهى لبشو رو خط فك هرى گذاشت و از گردنش ادامه داد تا وى لاينش بوسه هاى خيس گذاشت تا زمانى كه به ديكش رسيد و مكث كردزير چشمى به هرى نگاه كرد و آخرين بوسَرو رو سر ديك هرى گذاشت و بعد زبونشو روش كشيداما نگاهشو از چشماى هرى ندزديد
هرى چشماشو روهم فشار داد و سرشو به سمت عقب خم كرد و بلند ناله كرد وقتى لو شروع به خيس كردن ديك هرى با بوسه هاش ادامه داد و نوكشو مكيد و بالزاى هرى رو با دستش به ارومى ماساژ داد و سرشو عقب جلو كرد
اون به حدى حرفه اى اين كارو انجام ميداد كه ميشد شك كرد قبل از اين ، اينكارو نكرده باشه...
به قدرى اين كارشو ادامه داد كه ديك هرى به حلقش خورد و باعث شد عق بزنه و سريع عقب كشيد
خودشو رو پاهاى هرى جابه جا كرد و خودشو به ديكش رسوند به هرى كه لبشو گاز گرفته بود و بهش نگاه ميكرد-مطمئنى ميخواى انجامش بدى؟
لو نيشخند زد و با قاطعيت سرشو تكون داد
-مگه تو وقتى به فكرت رسيد كه بهم تجاوز كنى مطمئن بودى؟
خنديد و بعد از برداشتن كرم نرم كننده از روى ميز به كارش ادامه داد
يكمشو رو كف دستش ريخت و آروم به سوراخش و يكمشو به ديك هرى ماليدمتاسفم كه اون لحظه لوبى وجود نداشت...اون دوتا تو اين مدت به همه چيز فكر كرده بودن جز اين يه مورد ، به هرحال عشق كه فقط سكس نيست .
اروم سوراخشو رو ديك هرى تنظيم كرد و نفسشو بيرون داد و با نشستنش رو ديك هرى ناله خودش و هرى اتاق رو پر كرد
دستشو رو بدن هرى كشيد و باتقليد از گى پورنى كه به تازگى ديده بود شروع به سوارى كردن رو ديك دوست پسرش كه تقريبا الان شوهرش شده بود كرد و بلند ناله كرد
حتى نميتونست حدس بزنه اين هريه كه خيلى بزرگه يا خودشه كه انقدر تنگه-اوه خدا...تو زيادى بزرگى...
لو ناله كرد و هرى دستاشو سمت دستاى لو اورد و تو دستاى خودش گره زد
سرشو بالا اورد و لو رو جلوتر حركت دادو لبشو به لبش چسبوند تا بتونه به پسر كوچكتر لذت كافى رو بده و از دردش كم كنه .
نميخواست اولين تجربه ى يه سكس واقعى با عشقشو خراب كنه..لو حركاتشو تندتر و محكمتر كرد و هرى تمام تلاششو ميكرد تا تو اين مدت با بوسه هايى كه رو لبش ميزاره آرومش كنه
لو بالاخره برخورد ديكـ هريو به پروستاتش حس كرد و ديك هريو رو همون قسمت ثابت نگه داشت و بلند ناله كرد و بيشتر هريو به اون قسمت فشار داد و از شدت لذت پاهاش سست شدن و بلند تر ناله كرد باعث شد ناله هاى هرى تو اون لحظه محو بشه و فقط صداى خودش بود كه كل اتاق رو گرفته بود
سرانجام با خالى كردن كامش رو شكم هرى سرشو به سينه ى هرى چسبوند بدون اينكه خودشو از اون پسر جدا كنه و ميتونست داغ شدن زير شكمش رو حس كنه و اومدن هرى تو خودش حس كرد ولى اينم باعث نشد كه بخواد عقب بكشه
فقط سكوت كرد و تاموقعى كه نفساشون ساكت شه اين سكوت ادامه داشت-عاشقتم...
لو به زبون اورد و هرى با ناباورى چشماشو باز كرد...شايد بعد از شنيدن اين كلمه حتى ديگه اگه بميره ناراحت نشه چون لويى تاملينسون همين الان كوچيكترين آرزوى بزرگ هريو براورده كرد.
-م..منم عاشقتم...
هرى لبخند زد و اروم گفتش..
پلكاش سنگين شد...خسته ى خسته...
انقدر كه ديگه نتونست بيدار بمونه تا جواب هرى گوش كنه...و اين دروغه اگه نگيم لو اين فرصت رو از دست داد..شايد يه زمان ديگه؟
.
.
.
.
.
.
.
.
اميدوارم خوشتون اومده باشه اولين اسمات عمرم بود بعد از تجاوز :|
هزارتا كلمه شد باورتون ميشه؟😂
خب راى و نظر يادتون نره:|
YOU ARE READING
Friends [L.S]
Fanfiction[Completed] [ هرى ادوارد استايلز ، اونطورى بهش نگاه نكن شما فقط دوتا دوستيد ]