I found a love for me
Darling, just dive right in and follow my lead
Well, I found a boy , beautiful and sweet
Oh, I never knew you were the someone waiting for me
'Cause we were just kids when we fell in love
Not knowing what it was
I will not give you up this time
But darling, just kiss me slow, your heart is all I own
And in your eyes, you're holding mine
Baby, I'm dancing in the dark with you between my arms
Barefoot on the grass, listening to our favourite song
When you said you looked a mess, I whispered underneath my breath
But you heard it, darling, you look perfect tonight
Well I found a man , stronger than anyone I know
he shares my dreams, I hope that someday I'll share him home
I found a love, to carry more than just my secrets
To carry love, to carry children of our own
We are still kids, but we're so in love
Fighting against all odds
I know we'll be alright this time
Darling, just hold my hand
Be my boy, I'll be your man
I see my future in your eyes
Baby, I'm dancing in the dark, with you between my arms
Barefoot on the grass, listening to our favorite song
When I saw you in that suit , looking so beautiful
I don't deserve this, darling, you look perfect tonight
Baby, I'm dancing in the dark, with you between my arms
Barefoot on the grass, listening to our favorite song
I have faith in what I see
Now I know I have met an angel in person
And he looks perfect
I don't deserve this
You look perfect tonight
هرى گيتارشو كنار گذاشت و به چشماى قرمز و خيس لو نگاه كرد و با لبخند اونو سمت خودش كشيد و سرشو به سينش چسبوند
-باورم نميشد يه روز انقدر احساس خوشبختى كنم
لو اروم گفت و هرى بهش نگاه كرد
-منم همينطور...
هرى گفت و اشكاشو پاك كرد
-اما هز...من..من دلم نميخواد بميرم ...من دلم ميخواد كنار تو به زندگيم ادامه بدم دلم ميخواد هرشب تو بغلت بيدار شم و با بوسه هاى تو به خواب برم...دلم ميخواد باهم بچه هاى كوچيك داشته باشيم و اونارو بزرگ كنيم درست از وقتى كه خيلى كوچيكن...دلم ميخواد نصف شب با صداى گريه هاشون بيدار شيم و وقتى كه بزرگ شدن بخاطر چيزى كه هستن حمايتشون كنيم...هز..من دلم نميخواد بميرم ، دلم نميخواد توعم بميرى...من دلم ميخواد باهم ادامه بديم...
اشكاش اجازه نداد ادامه ى حرفشو بزنه و سرشو تو سينه ى هرى قايم كرد
اما هرى با وجود بغض بزرگش تو گلوش گريه نكرد
فقط سكوت كرد و به نوازش كردن موهاى لو ادامه داد-هيچوقت تنهات نميزارم...هيچوقت تنهام نزار...
لو به ارومى گفت و اومد عقب و تو چشماى پر از درد هرى نگاه كرد و هرى فقط سرشو تكون داد
-هز بهم قول بده...
-قول ميدم عشقم ...قول ميدم.
-Promise ?
+Promise .
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
نميدونم حس ميكنم امروز زيادى آپ كردم:|
نظر شما چيه؟:|
بيايد تمومش كنيم:|
اگه بخوايد يه قسمت ديگه ميزارم ولى ستگى به راى و نظرا داره :')
شايدم دو قسمت گذاشتم:|
من شخصا عاشق دو قسمت بعدم :')
دارم وسوستون ميكنم:|
هه باعى؛)
YOU ARE READING
Friends [L.S]
Fanfiction[Completed] [ هرى ادوارد استايلز ، اونطورى بهش نگاه نكن شما فقط دوتا دوستيد ]