وسايلاشو از رو ميز جمع كرد و توى كارتونى كه خيلى بدخط روش نوشته بود Styles گذاشت و تمام اطلاعات كامپيوتر كه بهش مربوط بود و حذف كرد
جعبه رو تو دستش گرفت و به سمت در خروجى حركت كرد-هرى...هرى وايسا...هرى
نايل بى وقفه صداش زد اما وقتى با بى توجهيش مواجه شد با عصبانيت پريد جلوش
-لنتى باتوعم...
گفت و دستشو رو جعبه هرى گذاشت و از حركت متوقفش كرد-تو ديوونه شدى؟همه دنبال يه فرصتن كه شغل تورو داشته باشن اونوقت با يه امضا از كارت استفا دادى؟
نايل تقريبا بلند گفت و سعى كرد تو چشماى هرى كه مدام اينور و اونور و نگاه ميكرد نگاه كنه
-با توعم هز...
-نايل ، عادت ندارم راجب چيزاى تموم شده حرف بزنم
هرى غر زد و سعى كرد از كنار نايل رد شه
-هرى اينكارو نكن ، زندگيتو نابود نكن
نايل اروم گفت و چشماش خيلى سريع قرمز شدن
-من خوبم نايل...قول ميدم
لبخند زد و دستشو رو شونه و نايل گذاشت
-فكر كنم ترجيح بدم ادامه زندگيمو صرف چيزاى ديگه بكنم تا اين كار
لبخند زد و نايل اروم سرشو پايين انداخت
هرى كارتون تو دستشو رو ميزى كه كنارش بود گذاشت و دستاى بزرگشو دور بدن نايل حلقه كرد-تو بهترين رفيق دنيايى نايلر..
بعد از سى ثانيه زبون باز كرد و اروم عقب اومد و نايل با خنده اشكشو پاك كرد
-اگه كمك خواستى يا به چيزى نياز داشتى روم حساب كن
هرى سرشو تكون داد و جعبرو برداشت
-روت حساب ميكنم رفيق
چشمكى تحويل نايل داد و از در خارج شد و نايل رفتنشو تماشا كرد تاموقعى كه از ديدش محو شد و فقط يه صفحه ى شيشه اى باقى موند و بارونى كه با شدت به زمين برخورد ميكرد.
.
.
.
.
.
.
.
.
اينم به عشق اونى گذاشتم كه گفت پارتا كوتاهه يه قسمت ديگه آپ كن وگرنه داشتم ميخوابيدم 😂
به هرحال من خودم فن فيكايى كه مينوشتم كلماتش كمتر از ٢٠٠٠تا نميشد ولى اين فن فيك فرق داره من اينو يه بار كامل با متناى بلند نوشتم ولى انقد مزخرف و خسته كننده و يكنواخت بود آدم خسته ميشد بخونتش اين روال بهترينش بود اگه خستتون ميكنه ببخشيد :')🖤
راى و نظر يادتون نره
YOU ARE READING
Friends [L.S]
Fanfiction[Completed] [ هرى ادوارد استايلز ، اونطورى بهش نگاه نكن شما فقط دوتا دوستيد ]