37

3.6K 645 65
                                    

درو بعد از رفتن ليام آروم بست و سمت مبلى كه لو روش لم داده بود رفت و روش نشست و به لو كه به تلوزيون خيره شده بود و برنامه هواشناسى و نگاه ميكرد خيره شد..ملوم بود كه حواسش هرجا بود جز به تى وى.

واسه همين ترجيح داد تو سكوت تماشاش كنه اما زمانى كه لو به حرف اومد نتونست به كارش ادامه بده

-از كى فهميدى مثل قبل دوستم ندارى؟مثل يه دوست...؟

لو گفت و دندوناشو روهم فشار دادو ميشد به وضوح اشكاى تو چشماشو ديد زد
هرى ترجيح نداد ساكت شه ، اينبار نه

-روزى كه كلى خون از دست داده بوديو يادته؟روزى كه همه جا دربه در دنبال يكى ميگشتن كه گروه خونيش مثل گروه خونيت باشه

به زمين خيره شد و لو سريع بهش نگاه كرد

-هرى...من فقط هجده سالم بود

لو با بغض گفت و هرى سرشو تكون داد

-عشق كه سن و سال نميشناسه؟ميشناسه؟

هرى به چشماى قرمز لو نگاه كرد

-چرا زودتر بهم نگفتى؟

لو گفت و لبشو گاز گرفت

-نميخواستم از دستت بدم...

لو اروم خنديد و اشكشو پاك كرد و نفسشو بيرون داد

-ديدن من با الينور ديوونت نميكرد؟

لبشو گاز گرفت

-ملوم نيست چقدر ديوونه ام؟

هرى لبخند كوچيكى زد و لو سرشو اروم تكون داد

-كاش زودتر بهم ميگفتى...

لو سرشو پايين انداخت

-فقط...ميترسيدم زندگيتو خراب كنم..

هرى بغضشو غورت داد

-مگه همين الانش خرابه نيست؟

دماغشو بالا كشيد و حالا هرى با سكوت جوابشو داد...
لو راست ميگفت ، شايد اگه هرى زودتر بهش ميگفت الان اين وضعيتو نداشتن...
شايد الان بجاى سر و كله زدن با اين بيماريه مسخره الان درحال سرو كله زدن باهم بودن..
تو عشقشون فرو رفته بودن و واسه هم ميميردن..
اينا اتفاق ميوفتاد اگه هرى ميفهميد لو باهاش مشكلى نداره...اگه ميفهميد لو باهاش كنار مياد...اگه ميفهميد ولش نميكنه...اگه...
گفتن اين همه اگه چه فايده داره وقتى همه چى تموم شده؟
.
.
.
.
.
.
.
.
عايا از زندگيه خود رنج ميبريد؟:|
ريدم تو هرچى ديفرانسيله T-T
نظر پيشنهاد انتقاد؟😭

Friends [L.S]Where stories live. Discover now