. فهميدم چيست اين عشق. فهميدم لبان همچو نسيمت را.
فهميدم چشمان همچو خورشيدت را.
ديدم لبخند ظاهري ات را. و ديدم اشك هاي پنهاني ات را. تو را فهميدم. روحم ، روحت را بلعيد.
فكر كردم چقدر زيباست عشق بازي با تو. آمدم دوستت دارم را فرياد بزنم ، آمدم بگويم چقدر كلماتت ، قلبم را ميلرزانند. امدم عشق واقعي ثابت كنم.
اما ، سياهي درونت ، تمامي احساساتم را خاموش كرد.
اي كاش ميتوانستم بودنت را زندگي كنم.
اما نميتوان ذات كسي را تغيير داد. و اين، حقيقتيست كه كاش هيچ وقت واقعيت نداشت.
به راستي، راست است كه ميگويند:
در من كوچه ايست كه با تو در ان نگشته ام..
سفريست كه با تو هنوز نرفته ام..
و عاشقانه هاييست كه با تو هنوز نگفته ام..