خالی خالی خالی. صفحه های خالی پر از حرف بودن. هیچ هایی که هیچ بودن، ولی پوچ نبودن.. انقدر فوق العاده مینوشتی که تک تک معلم هات نویسنده کوچولو صدات میکردن. عقیده داشتی گاهی وقتام فقط باید نوشت تا پر شد از لبخند هایی ور سر صدا . حالا بهم بگو، چطور تونستی دخترکی که اینو گفت رو بُکُشی؟