و روزی خواهد رسید که لبخند بزنی و زندگی کنی، روزی که اشک نریزی و نفس بکشی.. روزی که موهایت را ببافی و آرام باشی.. روزی که مرا نشکنی و دوستم داشته باشی.. ولی بدان ، خوشحال کردن من هرگز مهم نیست. تنها خودت را دوست داشته باش، خودت را در آغوش بگیر و لبخند بزن.. کمی زندگی کن.. اگر باعث شود که خودت را دوست داشته باشی، گاهی به ایینه هم نگاه کن. حتی اگر نگاهت جز تنها دیدن خودت، معنای دیگری نداشته باشد. همیشه دوستت خواهم داشت و تا آخرین نفس، برایت خواهم شکست.
- با آرزوی ارامش ، ایینه ات.
-
[ پایان فصل اول ]