رمان واحد شماره هشت

34.2K 486 25
                                    

#پارت1
واحد شماره هشت

دو دل بودم که بهش پیام بدم یا نه آخه اصلا تا بحال همچین رابطه ای رو تجربه نکرده بودم هیجان و ترس توی تنم بود نوشتم سلام و براش فرستادم
بعد چن ثانیه خوند و جواب داد سلام شما؟
- نگین هستم شما مستری؟
+ بله تو اسلیوی؟
- تا حالا نبودم ولی یه مدته همچین حسی دارم و میخوام تجربه کنم
+ این رابطه بچه بازی و شوخی نیست که یهو بخوای تجربه کنی و یهو بذاریش کنار
- خب باید چیکار کنم
+ ببین میتونی از پسش بربیای
- من دلم میخواد تحت کنترل باشم و این حس رو نمیتونم از خودم جدا کنم
+ من اسلیومو فقط حضوری معاینه میکنم باید بیای تا ببینمت اگه قبول شدی قوانینو بهت میگم
ترسم چند برابر شد اصلا پشیمون شدم خواستم بگم نه ممنون و تمومش کنم یه چیزی توی مخم داشت باهام حرف میزد
مگه نمیخواستی همینو؟
مگه تمام وجودت همینو دوس نداشت؟
اگه خوشت اومد چی؟
جملمو پاک کردم و نوشتم باشه بگین کی و کجا بیام
آدرس و ساعت حضورمو واسه فردا بهم گفت و تاکید کرد سر موقع برم چون از دختر بی مسئولیت بدش میاد.
تاصبح خوابم نبرد جنگی توی سرم بود وقتی بهش فکر میکردم تمام تنم داغ میشد و وقتی میترسیدم یهو سرما وجودمو میگرفت.
نفهمیدم کی خوابم برد و با صدای آلارم گوشی از خواب پریدم هیجان و استرس که قراره چی بشه یه لحظه هم ولم نمیکرد.
بلند شدم صبحونه بخورم و اصلا نفهمیدم چی و چجوری خوردم
رفتم حموم دوش گرفتم و اومدم لباسامو نگاه میکردم که چی بپوشم واقعا این چی بپوشم با تمام چی بپوشم های قبلی فرق داشت
یه شلوار جین آبی جذب و یه مانتوی لیمویی و یه شال آبی پوشیدم و خودمو توی آینه نگاه کردم و یه نفس عمیق کشیدم و رفتم
در طول مسیر اونقدر استرس داشتم که راننده تاکسی چن بار ازم سوال کرده بود و نشنیده بودم و یهو داد خانووم با شمام و به خودم اومدم و کوچه و پلاکشو بهش گفتم
خونه رو پیدا کردم و پیاده شدم یه آپارتمان تقریبا بزرگ با نمای سنگی رنگ روشن بود ،زنگ واحد هشت رو زدم و آیفون رو برداشت تا اومدم حرفی بزنم یهو گفت
+ با آسانسور بیا طبقه سوم
گوشی رو گذاشت و من رفتم توی آسانسور به طبقه سوم رسید و خودمو جلوی واحد هشت دیدم
این لحظه تمام حس هارو باهم تجربه کردم ترس،هیجان،استرس،سرما،خجالت
تا اومدم زنگ بزنم در رو باز کرد اصلا انگار همیشه یه قدم از من جلوتر بود
برای اولین بار دیدمش...

ادامه دارد...
#مسعود

...Where stories live. Discover now