خونه ی کیمز(کیم ها:/)
________نامجون بخدا خیلی بیکاری.
جین همینطور که نامجون اونو از تخت پایین میآورد میخندید:_واقعا لازم نبود این وقت صبح بیای تا مراقبم باشی.نامجون یکم مکث کرد ولی بعد تصمیم گرفت اون لبخندهای جذابشو تحویل جین بده:_هرچی دوس داری بگو من که فقط بلا بلا بلا میشنوم
همونطور که حدس میزد جین دیگه غرغراشو تموم کرد پس رفت توی آشپزخونه.جین یکم تو جاش وول خورد:_خودم عصا دارم
_خب مشکلیه اگه یه ورلدواید هندسام، کیم نامجون باجذبه عصات بشه؟
نامجون با پوزخند گفتجین که به روحیه ی ورلد واید هندسامیش برخورده بود اصلا از شوخی نامجون خوشش نیومد:_اولا که ورلد واید هندسام منم،بعدشم واسه جونگ کوک میخوای چکار کنی؟
_داره تو هال با گوشیم بازی میکنه
نامجون همونطور که تکیشو به اپن داده بود گفت_اون الان باید مدرسه باشه نامجون
_نگران نباش فکر اونجاشم کردم
.
.
.چند دقیقه بعد صدای در زدن کسی اومد. نامجون رفت سمت در و بازش کرد که با یک عدد پسر مؤدب روبرو شد،کیم تهیونگ
_اوه خوب شد اومدی ته
تهیونگ موهای خوش رنگشو تاب داد:_فکر میکردی یه روزی اینقد از دیدنم خوشحال بشی؟اوه چرا که نه؟من واقعا پسر شیرینیم.
وقتی حس کرد خفن بودنشو خیلی خوب به رخ کشیده از کنار نامجون رد شد و رفت تو خونه.
جونگ کوک سرشو از توی گوشی نامجون در آورد تا ببینه کی اومده و وقتی فهمید تهیونگش اومده نیشش باز شد. دوید سمت پسر بزرگتر و بین بازوهاش جا گرفت
_هی جونگ کوک
تهیونگ جونگ کوک رو بغل کرد و گفتجین بعد از چند قرن تلاش متوالی بالاخره تونست خودشو بدون کمک نامجون به پذیرایی برسونه:_سلام تهیونگ تو اینجا چکار میکنی؟
تهیونگ که داشت به فانتزیاش با جونگ کوک و به فاک دادنش فکر میکرد با گونه های سرخ جواب جینو داد:_امم..من چیزه ااا من اومدم بیبی بویمو ببرم مدرسه.
جین با یه نگاه وات د هل نگاش کرد و تهیونگ فهمید که گند زده:_هاه!اگه حتی 0.000002ثانیه فکر کردی که میزارم تو جونگ کوکو با ماشینت ببری مدرسه یه گراز ماده ای!
جین گفت و دست به سینه ایستاد_سخت نگیر اون فقط میخواد کمک کنه
نامجون از تهیونگ دفاع کرد ولی میدونست ممکنه بعدا پشیمون بشهجین آهی از سر ناچاری کشید:_خیلی خب باشه. ولی اگه چیزیش بشه پارت میکنم
_اول باید بگیریم هیونگ
YOU ARE READING
SILENT | VKOOK
Fanfiction"هی جونگ کوک میشه لطفا باهام حرف بزنی؟" ''م_من هم_همیشه باهات ح_حرف میز_زنم ته ته'' چی میشه اگه پسر بد مدرسه، کیم تهیونگ، بخواد به جونگ کوکی که نمیتونه حرف بزنه کمک کنه؟ اما تهیونگ یه راز کوچولو داره... +این فیک روند اصلیش از پارت 7 به طور جدی شروع...