بچه ها این پارت ممکنه(تاکید میکنم ممکنه) آخرین پارتی باشه که این ماه میزارم. چون باید یکم درسامو سر و سامون بدم.
به اسم چپتر دقت کنین. حدسی چیزس؟
واسه این پارت کامنتا بالای 400 تا باشه شاید سایلنتو آنپابلیش نکردم...
لاو یو
غ
____________یک ماه و نیم از حادثه ای که برای تهیونگ پیش اومد گذشته و الان همه چیز به حالت قبلی و نرمالش برگشته.
نرمال..ظاهرا!
"یااااا کیم دیکهد فاکیوووونگ حیوون چکار کردی؟؟"
جین با چشمایی که تا آخرین درجه گشاد شده بودن فریاد زد و با وحشت به ویکوک که کاملا با گِل پوشیده شده بودن خیره شد."عامم خب...میدونی هیونگ، داشت بارون میومد ماهم خواستیم یکم چاله بازی کنیم!"
تهیونگ با نیش باز گفت."خدای من تهیونگ! چاله بازی دیگه چه کوفتیه؟ حداقل میزاشتی فقط کوکی بازی کنه. تو که یه خوک نر پیری!"
"آیش هیونگ ادا تنگارو در نیار این فقط یکم گله، همین."
تهیونگ به سادگی جواب داد.جین چشماشو تاب داد."من-اون-ینی تو-...آهههه میکشمت تهیونگ!"
جین به طرف تهیونگ حمله ور شد که دست نامجون از پشت یقش رو گرفت.
"نمیتونی بکشیش بیب."
نامجون با خنده ای که سعی در پنهان کردنش رو داشت گفت.جین برگشت و چشم تو چشم نامجون شد."یه روزی...بالاخره این کارو میکنم و داداش احمق تر از تهیونگمو از دستش نجات میدم!"
"امروز نه هانی، امروز نه"
*نات تودی نو نو نو نات تودی:/*
نامجون گفت و همونطور که هنوز یقه ی جین توی دستاش بود، جین رو به سمت پذیرایی کشوند. سرشو به طرف ورودی کج کرد."احیانا نمیخواین تشریف ببرین حموم؟ اگه خونه رو به گند بکشین، کل هیکلتونو به گند میکشم! گند تر از چیزی که الان هستین."
جونگ کوک نمیدونست معنی کلمه ی 'گند' چیه. ولی مطمئن بود چیز خوبی نیست چون نامجون با لحن بدی اونو کلمه رو ادا میکرد.
واسه همین سفت تر به تهیونگ چسبید.تهیونگ سرشو تکون داد و پاهای جونگ کوک رو روی پاهای خودش گذاشت، و مثل پنگوئن راه میرفتن تا به حمام برسن. حتی از این لحظات کوچیک هم برای سرگرمی استفاده میکردن.
به اتاق جونگ کوک که رسیدن، تهیونگ با شکمش با کمر جونگ کوک ضربه زد و پسر کوچیکتر به داخل اتاق پرت شد.
تهیونگ هوفی کشید و کت بارونیش و تی شرتش رو در اورد."لعنت بهش، حق با جین هیونگ بود. ریدم به لباس نازنینم!"
لباشو به طرز کیوتی جلو داد و جونگ کوک اون لحظه دلش میخواست بهشون دست بزنه.
YOU ARE READING
SILENT | VKOOK
Fanfiction"هی جونگ کوک میشه لطفا باهام حرف بزنی؟" ''م_من هم_همیشه باهات ح_حرف میز_زنم ته ته'' چی میشه اگه پسر بد مدرسه، کیم تهیونگ، بخواد به جونگ کوکی که نمیتونه حرف بزنه کمک کنه؟ اما تهیونگ یه راز کوچولو داره... +این فیک روند اصلیش از پارت 7 به طور جدی شروع...