در اینکه من یه آدم بی مسئولیت و بیشعورم که شکی نیست-_-بعد از 4 ماه آپ کردم ولی این پارت طولانیه پس امیدوارم تاخیرمو جبران کنه😶این پارت یه سوپرایز داره😌🥴
سایلنتو دوس داشته باشین گایز😋❤️
پارک کیتسو
_______قشنگه نه؟
تهیونگ درحالی که داشتن ماهی کوچولوی توی حوضچه رو میدیدن که شنا میکرد گفت
جونگ کوک سرشو تکون داد و با علاقه تماشا کردنو ادامه داد.یکهو یکی از ماهیا از آب پرید بیرون و شیرجه زد که باعث شد جونگ کوک تعجب کنه و چشاش گرد شه(🖤doe eyes).
تهیونگ بلند خندید و موهاشو بهم ریخت:_نترس،اینا بعضی وقتا از این دیوونه بازی میکنن،گمونم اون زیر بهشون خوش نمیگذره.البته خب بستگی داره که زیر چی باشی.مثلا اگه زیر من باشی معلومه که بهت خوش می-
تهیونگ وقتی قیافه ی گیج جونگ کوکو دید فهمید که دوباره گند زده.
وقتی جونگ کوک دید که تهیونگ دیگه چرت و پرت گفتنو تموم کرده برگشت تا دوباره به ماهیا نگاه کنه.
تهیونگ دیگه به اون ماهیای کندذهن نگاه نمیکرد.بلکه داشت با چشمای قلبی به جونگ کوکی نگاه میکرد که چشمای قهوه ایش از تعجب و علاقه اندازه ی باسنش شده بودن.
غرق لحظه ای بود که تا گوشیش زنگ خورد خیلی زود به فاک رفت.
اهش بلند شد وقتی اسم جینو دید
_جونگ کوک من کمتر از یه دقه برمیگردم جایی نری
جونگ کوک که انگار به هیچ وریش نبود فقط سر تکون داد و چشماشو از اون ماهیای دیکهد برنداشت
تهیونگ یکم از جونگ کوک فاصله گرفت و جواب داد:_سلام؟
چیز بیشتری نتونست بگه چون جین شروع کرد به جیغ و داد کردن:_محض رضای اون شیطونی که دستاشو از پشت بستی،داشتی چه گوهی میخوردی با داداشم؟ کوک کجاست؟میدونی چندساعته دارم سعی میکنم بت زنگ بزنم؟بهتره که گمش نکرده باشی وگرنه از سوراخای دماغت جرت میدم کیم فاکینگ تهیونگتهیونگ چشماشو تاب داد:_جونگ کوک سالمه لازم نیست اعصابتو جر بدی. داره کنار حوض بازی میکنه.
_حوض؟تهیونگ اون الان باید مدرسه باشهههه
جین داد زد_الان وقت نهاره هلیکوپتر پرنت(توی فارسی واسش واژه ای پیدا نکردم:/به مامان باباهایی گفته میشه که بیش از حد درگیر بچه هاشونن و مثل هلیکوپتر هرجایی بالای سر بچه هاشون پرواز میکنن)
تهیونگ سعی کرد بلند تر از جین داد بزنه_تایم نهار 5 دقیقس که تموم شده
جین سعی کرد خیلی بلند تر از تهیونگ داد بزنهتهیونگ نگاهی به ساعتش کرد و فهمید اینقدر توی فانتزیاش با جونگ کوک غرق شده بود که گذر زمانو حس نکرد:_باشه بابا حالا که چیزی نشده الان میرم برش میگردونم مدرسه
![](https://img.wattpad.com/cover/191427993-288-k418154.jpg)
STAI LEGGENDO
SILENT | VKOOK
Fanfiction"هی جونگ کوک میشه لطفا باهام حرف بزنی؟" ''م_من هم_همیشه باهات ح_حرف میز_زنم ته ته'' چی میشه اگه پسر بد مدرسه، کیم تهیونگ، بخواد به جونگ کوکی که نمیتونه حرف بزنه کمک کنه؟ اما تهیونگ یه راز کوچولو داره... +این فیک روند اصلیش از پارت 7 به طور جدی شروع...