03

5.3K 730 40
                                    

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


با دیدن اسم مینهیوک روی اسکرین گوشیم لبخند شیطانی‌ای زدم و ریجکت کردم.

برای بار دوم تماسش رو وصل کردم که با شنیدن صدای دادش شوکه شدم.

- احـمـق! ساعت سه صبحه و تو برای من فلسفی حرف میزنی؟ این هیچی، چرا تماسای منو رد می‌کنی؟!

-وات ده فاک مینهیوک، این صدات رو کجای اون حنجرت نگه‌داشتی؟ بعدشم این چه طرز صحبت کردنه؟ مثلا هیونگتم!

- چند لحظه ساکت شو هیونگ! ساعت سه شب منو از خواب نازم بیدار کردی انتظار محبت نداشته باش!

- تقصیر خودمه ابهتم و پیشت از دست دادم. آیگو چی به سر اون مینهیوک کیوتم اومده؟ تو یک شیطانی، تو مینهیوک نازنین منو خوردی من میدونم!

- خفه شو هیونگ. چیزی مصرف کردی؟ نکنه باز بدون اجازه آجوما، شیشه‌های سوجو عمو جه سوک و برداشتی؟

-خفه شو مینهیوک! اون یک دفعه که کش رفتمم تبدیل به اولین و آخرین کابوس شب هام شد.

- اوم... یادمه، آجوما خوب بلایی به سرت آورد.

-اگه توئه عوضی اون دهن گشادت رو بسته بودی و منو لو نداده بودی مامانم اون کارو با عزیز دردونش نمیکرد.

برای این که نمایشم رو خوب اجرا کرده باشم الکی دماغم و با صدای بلندی بالا کشیدم.

-احمق، نگو که داری گریه می‌کنی؟

- هروقت یادم میوفته...

حرفم رو قطع کردم و ادامه ندادم، یک فین الکی تو لباسم کردم.

- آه هیونگ مطمئنم بازم رفتی شیشه سوجوهای عمو رو خوردی، باید زنگ بزنم آجوما، گوشیو داشته باش.

-نـه!.. هویی مینهیوک احمق!... جرئت داری انگشتت رو اسم مامانم بره.

-هیونگ اون گوشی کوفتیت و بزار کنار و اون چشم های لعنتیت رو ببند بلکه خواب اون آلفای گمشده‌ت رو ببینی که خاک بر سرش... نمیاد تورو بگیره مارو نجات بده.

-دهنت و ببند و درمورد آلفای من درست صحبت کن پسره ی احمق ... من...

اومدم حرفم رو ادامه بدم که با شنیدن صدای بوق تو گوشم ادامه حرفم رو خوردم و شوکه به گوشیم نگاه کردم.

⌠ You Want Me ⌡Where stories live. Discover now