36

2.3K 393 88
                                    

با مرتب کردن دستمال گردنش، به ساعت نگاه کرد؛ چیزی تا اومدنش نمونده بود... همه چیز رو برای بار اخر چک کرد تا چیزی رو جا ننداخته باشه.

با شنیدن صدای ایفون یک بار دیگه خودش رو توی اینه نگاه کرد و در رو باز کرد.

+آه بالاخره تونستم خودم رو به موقع برسونم.

لبخندی زد و با دستش به طرف میز راهنماییش کرد.

با دیدن غذاها به همراه دیزاین رمانتیکی که چیده شده بود، گازی از لب‌هاش گرفت.

+لازم نبود انقدر به خودت زحمت بدی.

دستش رو روی شونش گذاشت و بوسه‌ای روی گونه امگاش کاشت.

-این برای تو کم ترین کار ممکنه عزیزم.

صندلی رو برای امگا عقب کشید و شروع به کشیدن غذا کرد.

+گفتی می‌خوای چیزی بهم بگی...می‌شنوم .

استیک‌های تیکه شده رو جلوی جین گذاشت و نگاهش رو بهش داد.

-یادته بهت گفتم "هر وقت خواستی فرار کنی به جایی پناه ببر که اسیب نبینی " ؟

یکی از دست‌های جین رو بین دست‌هاش گرفت و با لبخندی ادامه داد:

-حالا من می‌خوام برای همیشه اون مکانت بشم.

جین تیکه استیکی که توی دهنش بود رو قورت داد و لبخندی زد.

+تو همین الانم پناهگاه امن من هستی نامجونا!

-درسته تو به من تکیه کردی ولی این کافی نیست. چند وقت بعد از این که درمان مادرم رو شروع کردی، به هم علاقه‌مند شدیم... جینا! ما حدود سه ساله قرار میذاریم و من نمی‌تونم نبودت رو توی خونه و اتاقم تحمل کنم!

جین چنگالش رو روی میز گذاشت و متقابلا دست نامجون رو بین دست‌هاش گرفت.

+بگو دقیق چی می‌خوای عزیزم... چطوره از این به بعد با هم زندگی کنیم هوم؟

سرش رو به معنی نه تکون داد.

-این رو نمی‌خوام. نمی‌خوام فقط برات به عنوان دوست پسر باشم... می‌خوام به عنوان همسرم باشی جین.

جین ابرویی بالا انداخت، اصلا انتظار همچین چیزی رو از نامجون نداشت. لبخند دیگه‌ای زد و کمی دست‌های نامجون رو فشرد.

+من کامل درکت می‌کنم و میدونم چه احساسی به هم دیگه داریم ولی...

نگاهش رو از روی دست‌های قفل شدشون به چشم‌های منتظر نامجون داد.

+الان نمی‌تونم درخواستت رو قبول کنم.

نامجون اعتراضی کرد و از جین توضیح خواست.

+خودت که کامل در جریانات کارهام هستی... تازه تونستم از مادرت اون فرمول دارو رو بگیرم... الان خیلی سرم با درمان جونگ کوک شلوغه و حتی وقت این رو ندارم که به چیزی جز اون فکر کنم. ما هنوز وقت داریم، بذار وقتی همه این ماجراها تموم شد بهت جواب میدم.

⌠ You Want Me ⌡Donde viven las historias. Descúbrelo ahora