37

2.2K 414 152
                                    

YOU WANT ME, [1/29/2022 12:24 AM]

دستش رو روی تخت می‌کشید و با احساس چیز نرمی زیر دستش، چند بار دیگه دستش رو تکون داد و کمی فشارش داد. حس خوبی از فشار دادنش بهش دست می‌داد و همین طور کارش رو ادامه می‌داد که برای دیدنش لای یکی از چشم‌هاش رو باز کرد و با دیدن بدن لختی که زیرش بود، هینی کشید و دستش رو جلوی دهنش گرفت.

"من داشتم چه غلطی می‌کردم؟ توی خواب نپیلای یکی رو دستمالی می‌کردم؟؟"

نگاهش رو از بدن اون فرد گرفت و به صورتش داد که با دیدن تهیونگ تمام اتفاقاتی که دیشب بینشون افتاده بود از جلوی چشم‌هاش رد شدن.

به سختی اب دهنش رو قورت داد.

"حالا چه غلطی بکنم؟" به ارومی دست‌هاش رو برداشت و می‌خواست از روش بلند بشه که با کشیده شدن دستش هین خفه‌ای کشید و دوباره توی بغل تهیونگ فرو رفت.

نفسش رو حبس کرده بود چون مطمئن بود اگه رایحه تهیونگ رو بو بکشه دوباره هیتش شروع میشه... چند باری تکون خورد تا خودش رو از قفل دست‌های پسر ازاد کنه که الفا غرشی کرد و دست‌هاش رو محکم تر دور امگا پیچید.

جونگ کوک بیشتر از این نمی‌تونست ریه‌هاش رو بدون اکسیژن نگه داره و مجبور به نفس کشیدن شد و با بوییدن رایحه تهیونگ که ارامش خاصی داشت، چشم‌هاش سنگین شدن و دوباره به خواب رفت.

***

چشم هاش رو یک دفعه باز کرد و روی تخت نشست.

-من کی دوباره خوابم برد؟!

اطرافش رو نگاه کرد و با ندیدن اون الفا از فرصت استفاده کرد و با پوشیدن لباس‌هاش به اروم ترین ورژن ممکن از خونه بیرون زد و با گرفتن تاکسی به طرف کمپانی حرکت کرد.

*

کارمندها با تعجب به جونگ کوک نگاه می‌کردن... تا حالا کسی این شکلی ندیده بودش.

اونی که همیشه جدی و عصبانی بود الان داشت این شکلی می‌خندید؟

-بع نظرتون چه اتفاقی برای منیجر جئون افتاده؟ خیلی خوشحال میزنه.

+من که از چیزی خبر ندارم. هرچی هست به نفع ما یک روز از دست اون اخلاق گندش راحتیم.

همشون تایید کردن که با شنیدن صدای جونگ کوک شوکه به طرفش چرخیدن ولی بادیدن لبخندی که بی‌شک یکی از زیباترین‌ها توی دنیا بود ذوق زده بهش نگاه کردن.

-امیدوارم امروز حال همتون خوب باشه، مثل هر روز تمام تلاشتون رو بکنین فایتینگ.

دستش رو مشت کرد و چشمکی زد که مطمئنا همه اون امگاها چشم‌هاشون از قلب و ستاره پر شده بود.

در دفترش رو باز کرد و دو دکمه بالاییش رو باز کرد... راضی از منحرف کردن ذهنش از اتفاقات دیشب، سیستمش رو روشن کرد که با بالا اومدن سیستم و دیدن فیلمی که پخش شد چشم‌هاش به درشت ترین حدشون رسیدن.

⌠ You Want Me ⌡Where stories live. Discover now