بعد جشن پر سر و صدایی که گرفتن، به طرف اتاقم رفتم تا یکم استراحت کنم.
"امروز چقدر پر مشغله بود. همه چی از دیروز یک طوری بود، اون از هیت، امتحان کوفتی، کارم تو کمپانی و حرص خوردنهام از دست تهیونگ، اون پسره عوضی، اون کیک... . واقعا فازت چی بود هه سان؟
دیک من کجاش کوچیکه که رو کیک زدی فلفل کوچولو؟ این دختر هم خود درگیری داره ها"
با خستگی در حموم رو باز کردم تا دوش بگیرم.
-برنامه فردا چیه؟
بعد از در آوردن لباسهام شیر آب رو باز کردم و زیرش قرار گرفتم.
-صبح با اون کچل کلاس دارم، بعدش باید برم کمپانی کارهای مراسم رو درست کنم، یک ست عکس برداری هم با شوگا دارم... . عایش چقدر کار ریخته سرم، مگه من چند تا دست دارم؟
شیر آب رو چرخوندم تا خستگیم رو با آب گرم بشورم ولی وقتی آب روی سرم ریخت تا مغز استخونم یخ زد. شوک زده عقب پریدم.
-این چه وضعشه آخه؟... . مـامـان... !!
در حموم رو باز کردم و مامانم رو صدا زدم.
-یا مامان، باز اون آب گرمکن کوفتی خراب شده؟
-هی چته؟ چرا داد میزنی مثلا مهمون داریما.
-تو بهتره بری به اون دوست پسر گرامیتون بچسبی مهمون داریم مهمون داریم. حالا انگار رئیس جمهور کشورن.
-هی درست حرف بزن... !!
هه سان به طرفم حمله ور شد ولی بازوش توسط یونگبوک گرفته شد.
-نمی تونین دو دقیقه دعوا نکنین؟
هه سان دست و پاش رو جمع کرد و از بازو یونگبوک آویزون شد.
-اوپا میشه بزاری برم دهن این عوضی رو سرویس کنم؟
یونگبوک چشمهاش رو بیخیال چرخوند و دستش رو پشت کمر هه سان گذاشت تا تو اتاق ببرن.
-فلیکس ممنون.
یونگبوک سرش رو به معنی قابلی نداشت تکون داد.
-جونگ کوک خان چند بار گفتم فلیکس صداش نکن ها؟؟ اسمش یونگبوکئه یونگبوک. فهمیدی؟!
فلیکس کمر هه سان که دوباره به طرفم حمله ور شده بود رو گرفت و با تمام وحشی بازیهای خواهرم داخل اتاق بردش.
-این هه سان هم یک چیزیش میشه ها. نمیفهمم این فلیکس
بیچاره چطوری تحملش میکنه... . بمیرم برات.
دوباره اومدم مامان رو صدا کنم که دیدم از پله ها داره بالا میاد.
-دوباره آب گرم نمیاد... . نگین که بازم خراب شده.
با چشمهای اشکی به مامانم نگاه کردم.
-اوه نه خراب نشده فقط من داشتم ظرف میشستم به خاطر همین آب گرم برای حموم نبود.
VOCÊ ESTÁ LENDO
⌠ You Want Me ⌡
Fanficશ |•Nᴀᴍᴇ: You Want Me શ |•Gᴇɴʀᴇ: OmegaVers-Smut-Mystery-Drama-Romance-MPreg શ |•Cᴏᴜᴘʟᴇ: VKook,YoonMin,NamJin શ |•Pᴀʀᴛ: Full શ |•Wʀɪᴛᴇʀ: Taehyun | @Never_FU ⑉⑉⑉⑉⑉⑉⑉⑉⑉⑉⑉⑉⑉⑉⑉⑉ ⌟ اعتمـاد؟ ایـن کلمـه کلیشـهای تنهـا چیـزی بـود کـه مـن نمیخـوام ت...