*
به طرف اتاقش رفت و خودش رو روی تشک نرمش پرت کرد.
نمیفهمید چرا همچین کاری رو ازش خواسته بود.
این همه دکتر توی سئول هست چرا اون؟
-فلش بک رستوران پلریک-
+شنیدم تو بهترین دکتر سئول هستی این درسته؟
اون از کجا از شغلش خبر داشت؟ اون حتی اسم کاملش رو نمیدونست!
اخم سوالی کرد و دستش رو روی میز قفل کرد.
-از کجا میدونی؟ من که بهت چیزی نگفته بودم!
مونی که ترس امگا رو متوجه شده بود، لبخندی زد و مثل خودش دستهاش رو توی هم قفل کرد.
+اون شب اسمت رو بهم گفتی و همین طور از بین حرفات فهمیدم که باید پزشک باشی.
جین ابرویی بالا انداخت... درست متوجه شده بود، اون آلفا زیادی باهوش بود. باید حواسش رو بیشتر جمع میکرد.
-یعنی میخوای بگی من اون شب با یک آلفای مریض خوابیدم؟
مونی خندهای کرد و به چشمهای جین خیره شد.
+مریض نه... من به یک دکتر معالج شخصی نیاز دارم. میخوام تو این کار رو برام انجام بدی.
-پایان فلش بک-
درسته ازش وقت خواسته بود تا به درخواستش فکر کنه ولی باید قبول میکرد؟
اون هنوز حتی اسم کاملش رو نمیدونست و اصلا کیه که به پزشک شخصی نیاز داره؟
چرا تمام سوالاتی که ازش میپرسید رو میپیچوند و فقط میگفت" وقتی قبول کردی همش رو میفهمی"؟
چند بار سرش رو تکون داد و روی شکمش چرخید تا کمی به بدن خستش استراحت بده.
***
با شنیدن صدای باز شدن در شیشهای که به خونه راه داشت فکر کرد که خدمتکار نوشیدنیای اورده ولی اصلا انتظار نداشت مربی مسئولش رو بالای سرش ببینه!
شوکه از روی صندلیش بلند شد و بهش خیره شد.
-تـ..تو ایـ.نجا چیکار میکنی؟!؟!
این دقیقا سوالی بود که اون باید ازش میپرسید! میخواست جوابی بده که هیوک زودتر به حرف اومد.
+شماها هم دیگه رو میشناسین؟
شوگا بدون درنظر گرفتن سوال هیوک به طرف جیمین رفت و توی یک قدمیش ایستاد.
-اینجا چیکار میکنی؟ مگه نگفتی با دوستت قرار شام داری؟
جیمین کاملا متوجه ناراحتی و عصبانی بودن شوگا شده بود.
اون دروغ نگفته بود، فقط کسی که باهاش قرار شام داشت، دوستش نبود.
سرش رو پایین انداخت... نمیتونست توی چشمهاش نگاه کنه.
YOU ARE READING
⌠ You Want Me ⌡
Fanfictionશ |•Nᴀᴍᴇ: You Want Me શ |•Gᴇɴʀᴇ: OmegaVers-Smut-Mystery-Drama-Romance-MPreg શ |•Cᴏᴜᴘʟᴇ: VKook,YoonMin,NamJin શ |•Pᴀʀᴛ: Full શ |•Wʀɪᴛᴇʀ: Taehyun | @Never_FU ⑉⑉⑉⑉⑉⑉⑉⑉⑉⑉⑉⑉⑉⑉⑉⑉ ⌟ اعتمـاد؟ ایـن کلمـه کلیشـهای تنهـا چیـزی بـود کـه مـن نمیخـوام ت...