THE KILLER(1)

856 91 22
                                    

آسمان شب تاریک تر از هروقت دیگری بود!

ماه بی جان میتابید تا شاید بتواند حجم انبوه تاریکی را بکاهد.

نیروهای پلیس همگی بیدار بودند!

کارآگاه معروف شهر مرتب و مضطربانه در اتاقش قدم میزد و هر از گاهی نگاهش را به تلفن آبی رنگ روی میزش میداد!

آن شب،تمام شهر بیدار بود.

گویا همه به انتظار اتفاق عجیبی بودند
سه واحد آمبولانس در اطراف سه محله متفاوت از یکدیگر مستقر شده بودند و گشت زنی های پلیس به طور چشمگیری بیشتر از روز های دیگر بود!

در میان تمام این هیاهو جوان سیاه پوشی دست های الوده اش را پاک کرد و بی توجه به پشت سرش و صحنه دردناکی که خلق کرده بود از ساختمان شماره 12 واقع درخیابان 23 خارج شد.
کلاه کاسکتش را بر سر گذاشت و با سرعت از شهر دور شد!!!

◾THE KILLER◾Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang