THE KILLER(2)

465 75 9
                                    

سکوت خفقان اور فضای اتاق با صدای در زدن شکست.
دستی در موهایش کشید و پشت میزنشست!

_بفرمائید!

سرباز جوان وارد شد و ادای احترام کرد.

+قربان رئیس پلیس از شما خواسته اند به دفترشون برید!

_بسیار خوب میتونی بری.

نفس عمیقی کشید تا آرامش از دست رفته اش را باز یابد.
پوشه ی روی میز را برداشت و از اتاق خارج شد.

قدم های بلندش او را سریعتر به دفتر رئیس بخش جنایی رساند!

بعد از هماهنگی فورا داخل رفت و به دو مرد میانسال ادای احترام کرد.

رئیس بخش اقای هه به حرف آمد:

+پسرم ایشون آقای ایم هستند رئیس پلیس!

مجددا رو به مرد احترام گذاشت.

_خوشبختم قربان.بنده کارآگاه بخش جنایی کیم جونگین هستم!

ایم سری تکان داد و گفت:

+لطفا بشین پسرم.باید در مورد پرونده ای که تازه بهت داده شده صحبتی بکنیم.

جونگین نفسش را با عصبانیت بیرون فرستاد و روی صندلی نشست و گفت:

_قربان متاسفم که این رو میگم اما من حس میکنم فرد مورد نظر ما کاربلده!هیچ سرنخی تاکید میکنم هیچ سرنخی به جز اونهایی که خودش خواسته تا ما داشته باشیم وجود نداره...انگار داره ما رو بازی میده!داره مسخرمون میکنه!

رئیس پلیس به حرف اومد:

+چند دقیقه پیش گزارش پنجمین قتل داده شده!مردم امنیت ندارند چون میترسن.
انتقاد ها درباره پلیس داره افزایش پیدا میکنه چون پرونده سکرت ما به رسانه ها رسیده.
پس با این حساب ما باید این رو جدی تر بگیریم پسرم.خیلی جدی تر.
ما تصمیم گرفتیم یکی دیگه از کارآگاه های با تجربه مثل خودت رو به کمکت بفرستیم.چون همیشه دو نفر بهتر از یه نفره.و از فردا مجوزی برای شما دو نفر صادر میشه که بهتون اجازه میده هر چیزی که نیاز دارید فراهم بشه از تجسس منزل گرفته تا دستگیری مظنون.
چون میخوایم سریعتر پیش بریم.
امیدوارم موفق باشین.بازم بهتون سر میزنم.

جونگین سری تکان داد و اقای ایم از اتاق خارج شد.

_محل قتل هیچ کدوم از سه نقطه قبلی نبوده درسته!؟

+درسته پسرم!

_میرم سر صحنه!

+اطلاعات مقتول اماده شده میتونی از هانا بگیری.

_ممنون!

◾THE KILLER◾Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang