Part 19

475 74 55
                                    

-این یک تایپ خونی فوق العادست قربان!

-خب که چی؟

-این متعلق به لیسائه.ما می تونیم با تزریق خون اون به بقیه نمونه ها اونهارو قوی تر کنیم.خیلی قوی تر

-منظورت چیه؟ تو داری میگی من لیسا رو بزارم قاتی بقیه نمونه ها؟ اون می تونه خیلی بیشتر از اینا برامون سودمند باشه. اگه مجبورش کنیم باهامون همکاری کنه می تونیم از هوشش استفاده کنیم.

-قربان شما که می دونین لیسا چه اخلاقی داره. اون می تونه فقط تظاهر به همکاری کنه و بعد برامون دردسر درست کنه.اگه لومون بده چی؟ خودتون میدونین اگه پای پلیس و دولت به اینجا کشیده بشه چه اتفاقی میفته. به نظرتون اگه اونو مجبور به همکاری کنیم و بعدا برامون دردسر درست بشه خوبه یا اینکه از خون ارزشمندش استفاده کنیم ونمونه هارو قوی تر کنیم؟

جانگ به فکر فرو رفت.

انگار پیشنهاد تام هم بدک نبود

-تازه میتونیم دوست دخترش رو هم تبدیل به یک نمونه کنیم. با یک تیر دو نشان میزنیم

جانگ نزدیک تام اومد و ضربه آرومی به شونش زد: کارت خوب بود. ولی... خون لیسا رو از کجا گیر آوردی؟

-خیلی اتفاقی. وقتی سعی داشت یکی از ماده هارو به دو قسمت تقسیم کنه دستش رو برید و کمی از خونش هم روی میز چکید. منم خونش رو دادم به یکی از افراد کادر پزشکی تا آزمایشش کنه

-خوبه. پس نقشه عوض شد. لیسا و اون دختر دیگه رو ببرین تا تزریقات اولیه روشون انجام بگیره

-بله قربان

                                                 *****************************************

پروفسور چویی توی قسمت تاریک و خلوتی از آزمایشگاه نشسته بود.

حالش اصلا خوب به نظر نمی رسید. اصلا...

-شما اینجایین پروفسور؟

صدای نایون بود 

نزدیک اومد و کنار پروفسور روی صندلی نشست

پروفسور هیچ عکس العملی نشون نداد

نایون با تعجب به پروفسور نگاه کرد: چیزی شده؟ حالتون خوبه؟

پروفسور با رنگی پریده و مردمک هایی لرزان به نایون نگاه کرد

نایون تا حالا هیچ وقت پروفسور رو اینطور ندیده بود

-پروفسورچه اتفاقی افتاده؟

پروفسور دست هاش لرزانش رو بالا آورد و سرش رو گرفت: لیسا ... دخترم...نمی دونم الان کجاست. جانگ... اون عوضی...معلوم نیست باهاش چی کار کرده. نایون...اگه بلایی سر لیسا بیاد چی؟اگه بلایی سر دخترم بیاد چی؟

نایون با بهت گفت: منظورتون چیه پروفسور؟ لیسا همین چند دقیقه پیش اینجا بود

-الان نیست. من دیدم که جانگ اونو با خودش برد. من چاره ای نداشتم و باید اینجا می موندم.اما اونو بیرون کردم.این تمام کاری بود که می تونستم براش انجام بدم. اما اون برگشت. الان چی کار کنم نایون؟ لیسا کجاست؟ باید تا الان میومد

sweet punishment (jenlisa)Where stories live. Discover now