بعد از بستن آخرین پیمان، بکهیون انتظار داشت تا عصای جادویی قدرتهاشو به نمایش بذاره اما هنوزم به همون شکل قبل بود!
همراه هه یونگ داخل اتاقش بودند و نظریه ها خودشونو میگفتند
- بکهیون به نظرم برای این کار نمیکنه که تو هنوزم خودتو به عنوان یه لونا قبول نداری
بکهیون خیلی جدی به سمتش برگشت
- شاید. حالا باید چیکار کنیم؟! یه خبرای تو قصر هست. از وقتی فهمیدن نمیتونم با عصا کار کنم همشون عجیب شدن، یعنی عجیبتر از قبل. نکنه قصد کشتن رو دارن؟!زن میانسال رو انتخاب کرده بودند تا بلاخره موضوع انتخاب جفت رو به بکهیون بگه.
هه یونگ با این حرف بکهیون فهمید که الان وقتشه!به پسری که از استرس و دلهره جلوش قدم میزد آروم توضیح داد
- نگران عصا نباش! الان باید درباره موضوع مهمتری حرف بزنیم...بکهیون با چشمای ریز شده به سمت زن برگشت و جلوش ایستاد
- مگه موضوع مهمتری از کار نکردن قدرت عصا هست؟!هه یونگ بعد صاف کردن صداش، توضیح داد
- آره، دارن برات مراسم انتخاب جفت رو برگذار میکنن...از بین پنج تا آلفات...بکهیون همچنان بی حس بهش خیره بود.
چند ثانیه طول کشید تا حرف هه یونگ رو بفهمه.شمرده شمرده تکرار کرد
- دارن برای من مراسم انتخاب جفت برگذار میکنن؟!هه یونگ سر تکون داد
- آرهپسر کوچیک پوزخند ناباورانه ای زد
- مگه میشه ؟! من یه پسرم! مگه بودن پسر با پسر ممنوع نیست؟!زن سعی کرد قانعش کنه
- برای تو استثنا قاعل شدن، باید مراسم برگذار شه ، حالا که عصا کار نمیکنه برای انتخاب جفتت حریص تر شدن! احتمال میدن بعد اینکه با جفتت رابطه داشته باشی میتونی با عصا کار کنی...بکهیون با لحن ترسناکی از زن پرسید
- منظورت از رابطه، چه نوع رابطه ایه دقیقا؟!هه یونگ سعی کرد به پسر جلوش که کم کم رنگ صورتش قرمز میشد توضیح بده
- همون رابطه ای که یه زن و مرد باهم دارنبکهیون خیلی جدی پرسید
- منظورت فقط بوسه و بغل هم خوابیدنه دیگه؟!زن اضافه کرد
- و رابطه جنسیبکهیون از شرم قرمز شد. ناباورانه فریاد کشید
- و چی؟! چطوری من با یه پسر رابطه داشته باشم؟! وقتی هر دو پسریم!هه یونگ نیشخندی زد سعی کرد خندشو که از خجالت بکهیون بود، جمع کنه
- تو لازم نیست نگران اونش باشی. آلفای منتخبت خودش راهشو پیدا میکنه!رنگ صورت بکهیون از قبل هم قرمزتر شد که نشون دهنده عصبانیتش بود، به زن نزدیک شد با انگشت خودشو نشون داد
YOU ARE READING
Dark Luna
Fanfiction👑عنوان: لونای تاریکی 👑کاپل: چانبک 👑ژانر: سوپرنچرال فانتزی رمنس اسمات امپرگ انگست 👑نویسنده: golabaton 👑وضعیت: کامل شده 💌✂️خلاصه بکهیون انسانی که ناخواسته به عنوان لونای جدید انتخاب میشه. از بین پنج آلفا، پارک چانیول به عنوان جفتش انتخاب میشه...