Part 28 ⚖

3.1K 500 205
                                    

2020/11/06

09:31 AM

-پلیس مرکزی لندن-

تهیونگ تکیه ای به صندلیش داد و همون‌طور که نگاهش رو اطراف اتاق کنفرانس می‌چرخوند، خودکار خاکستری رنگش‌رو بین انگشت‌هاش چرخوند.

در اون لحظه تنها کاری که نمی‌تونست انجام بده گوش دادن به حرف‌های الکس بود... در هر صورت اون خودش از جزئیات پرونده خبر داشت پس این ارائه اونقدرها هم براش اهمیت نداشت.

آقای فاکس طرف دیگه‌ی می‌ز‌نشسته بود و با اخم‌های توهم رفته به الکس که در حال ارائه بود نگاه می‌کرد.

بالاخره توی پرونده پیشرفتی داشتن و باید این مسئله رو با کل تیم‌های درگیر این پرونده درمیون میذاشتن.

آقای فاکس واقعا امیدوار بود مجبور نشه بیشتر از اون آبروی منطقه‌اشون رو زیر سوال ببره و بخواد سرگرد دیگه‌ای رو از پلیس مرکزی قبول کنه.

الکس دستی توی موهاش کشید و بعد از نفس عمیقی روی دکمه‌ی کنترل توی دستش زد؛ با فشار دادن دکمه صفحه‌ی جدیدی روی صفحه پروژکتور از عکس‌های صحنه‌ی جرم، پدیدار شد.

عکس‌ها به ترتیب قسمت‌های مختلفی از جسد رو نشون می‌داد و باعث می‌شد بعضی از افراد داخل سالن ناخودآگاه نگاهشون رو سمت دیگه‌ای بگیرن.

- همون‌طور که خودتون می‌بینین، قربانی جدید سلنا کارتر ۳۶ ساله بود. بر اساس موضوعی که تازه فهمیدیم به تیم سپرده شد که درباره ی سابقه کودک آزاری یا هرچیزی شبیه اون که توی پرونده‌اش باشه تحقیق‌کنن ولی وقتی چیزی توی سابقه‌اش نبود با چند تا از‌ دانش‌آموزهاش صحبت کردیم.

الکس‌قدمی به جلوی پروژکتور برداشت تا بیشتر مسلط باشه و به آقای فاکس زل زد.

- و طبق انتظارمون اون با بعضی از دانش‌آموزهای که زیر هیجده سال بودن روابط جنسی داشته. یکسریشون معتقد بودن این خواسته‌ی خودشون بوده ولی چون اکثرا توی سن بلوغ بودن، بر اساس چیزهایی که تعریف کردن به راحتی می‌شد گفت که توسط خانم کارتر اغوا شدن، البته بیشترشون ادعا داشتن که از روی اجبار و تجاوز بود!

آقای فاکس که متوجه نگاه الکس روی خودش شده بود فقط به آرومی سر تکون داد و منتظر شد تا الکس ادامه‌ی حرفش رو بزنه.

الکس با سر تکون دادن اقای‌فاکس نگاهش رو ازش‌ گرفت و دهنش رو باز کرد تا ادامه بده که چشمش به تهیونگ افتاد.

تهیونگ همچنان به حالت هیستریک مشغول بازی با خودکارش بود و انگار سخت مشغول افکارش بود.

NEMESIS | VKOOK Where stories live. Discover now