*آپـــا؟!
*فاااااک فاک...
جونگکوک به سینه تهیونگ فشار وارد میکنه و اونو از خودش دور میکنه.
تهیونگ از روی تخت پرت میشه پایین و سریع پیرهنش رو میپوشه.
به سمت کوک برمیگرده و میبینه در تلاش برای پوشوندن خودشه.*توله سگ، چه وقت مزاحم شدن بود آخه؟
جونگکوک زیر لب غر میزنه و با سر به تهیونگ اشاره میکنه تا درو باز کنه.
تهیونگ دستی به لبهای مرطوبش میکشه و درو باز میکنه:*چیزی شده مرد قهرمان؟
جونگوی تدی (خرسش) رو بیشتر تو بغلش فشار میده:
*ددی میشه امشب پیشتون بخوابم؟
لبشو جلو میده و با امید بهش خیره میشه.
تهیونگ لبخندی بهش میزنه. صدای فحش ها و غر غر کردنای کوک رو میشنوه اما با این حال جلوش زانو میزنه و توی بغلش میگیرتش.*بیا بریم مرد کوچولو...
جونگوی سرشو به گردن ددیش میچسبونه:
*من کوچولو نیستم ددی! من پنج سالمه.
با انگشتای کوچولوش چهار رو نشون میده.
تهیونگ با خنده روی تخت میشینه و اونو روی پاش میذاره.*مرد بزرگ اینی که الان با انگشتای شیرینت نشون دادی 4 بود!
جونگوی گیج به انگشتاش خیره میشه جوری که انگار انگشتاش بهش خیانت کردن:
*آره؟
بوسه ای به موهاش میزنه:
*آره!
کوک با اخم نیشگونی از بازوی جونگوی میگیره.
صدای داد جونگوی بلند میشه. خودشو تو بغل تهیونگ پرت میکنه و اشکاش پایین میریزن.*ودف کوک؟
کوک با همون اخم دستاشو بغل میکنه:
*نباید میومد اصن...
تهیونگ دستشو دور پسرش حلقه میکنه و شروع به نوازش پشتش میکنه:
*خوابش نمیبرد!
*اما ددی من درد دارم!
کوک فریاد میزنه.
جونگوی سرشو از روی سینه تهیونگ برمیداره:*ددی منه!
جونگکوک بازم نیشگونی ازش میگیره:
*نخیرم ددی منه، توله!
*جونگکوک! مگه بچه ای؟
جونگوی سرشو رو سینه تهیونگ میذاره:
*آپا دیگه دوسم نداره...
گریه کردنو از سر میگیره.
تهیونگ سرشو میبوسه:
*نه عزیزدلم، آپا خیلی دوست داره!
جونگکوک با اخم دستاش رو بغل میکنه و پشت بهشون میخوابه:
YOU ARE READING
𝑀𝑦 𝑆𝑤𝑒𝑒𝑡 𝑂𝑚𝑒𝑔𝑎. 𝑁𝑎𝑚𝐽𝑖𝑛 𝑉𝐾𝑜𝑜𝑘 𝑌𝑜𝑜𝑛𝑀𝑖𝑛
Romanceاسم: امگای شیرینم🎠 خلاصه: کیم نامجون، تنها آلفای باقی مانده از خاندان کیمِ. بخاطر یه شرط 500 میلیون دلاری، که پدر بزرگش براش گذاشته، مجبور به ازدواج میشه! نامجون مدعیه که هیچوقت عاشق نمیشه...! اما عشق که این چیزا حالیش نیست. ژانر: رمنس، امگاورس، اس...