Namjoon POV:
سرمو خم میکنم و لیسی به گردنش میزنم.
-لعنت بهت نامجونا.. خوب بلدی موضوع رو بپیچونی.
دستم رو پایین تر میبرم و به عضوش چنگ میزنم:
+جدی هیونگ؟
چشماش رو میبنده و ناله ای میکنه.
+کینک های توهم عجیبنا هیونگ.. با این کلمه شق تر میشی.
مشتی به بازوم میزنه، چشمامو میبندم.
-زودتر از اون تیکه گوشت فاکیت استفاده کن.
پوزخندی میزنم و به چشماش خیره میشم:
+ینی چی هیونگ؟
گردنم رو میکشه پایین و به لب هام مک میزنه:
-فاک.... می...
چشمام برقی میزنن و پوزخندمم واضحتر میشه.
-ددی...!
تو جام فریز میشم:
+چی گفتی؟
بی حرف میشه.
+هیونگ چی گفتییی؟
هلی بهم میده و روم قرار میگیره.
با تعجب و دهن باز به رفتاراش نگاه میکنم:+هیونگ... اروم باش... هنوز آماده ت... آهههه
جین روی عضوم میشینه.
هردومون ناله ای میکنیم.
دستاشو رو کف سینه م میذاره و با ناله ای لرزون شروع به حرکت میکنه.
به کمرش چنگ میزنم و توی بالا و پایین شدنش کمکش میکنم.
سرشو پایین تر میاره و بوسه آرومی روی لبم میزنه.
پوزخندی میزنم و دهنمو باز میکنم تا زبونشو وارد دهنم کنه.
زبونشو توی دهنم میچرخونه.
هومی میکشم و اسپنکی به بوتش میزنم.-اومممم
سرشو میگیرم و توی چشماش نگاه میکنم:
+هیونگ..
موهاشو از روی صورتش کنار میزنم و چشماشو میبوسم:
+دوست دارم هیونگ!
لباشو مک میزنم و محکم تر درونش میکوبم.
ناله بلندی میکنه و روی شکمم خالی میشه.
ازش بیرون میکشم و روی کمرش خالی میشم.***
Writer POV:
کوک قاشق پر از غذا رو وارد دهنش میکنه.
تهیونگ با لبخند بهش نگاه میکنه.*دد؟
به پسر کوچولوش نگاهی میندازه و همون لبخند رو بهش میزنه:
*جونم جونگویا؟
جونگوی با غذاش بازی میکنه:
*من از مهدکودک بدم میاد...
سرشو پایین میندازه.
جونگکوک بدون توجه بهشون ته ظرف رو در میاره و و غذای تهیونگ رو از جلوش میقاپه.
هردوشون بی توجه به کوک صحبتاشون رو ادامه میدن.
تهیونگ دستی به سرش میکشه:
YOU ARE READING
𝑀𝑦 𝑆𝑤𝑒𝑒𝑡 𝑂𝑚𝑒𝑔𝑎. 𝑁𝑎𝑚𝐽𝑖𝑛 𝑉𝐾𝑜𝑜𝑘 𝑌𝑜𝑜𝑛𝑀𝑖𝑛
Romanceاسم: امگای شیرینم🎠 خلاصه: کیم نامجون، تنها آلفای باقی مانده از خاندان کیمِ. بخاطر یه شرط 500 میلیون دلاری، که پدر بزرگش براش گذاشته، مجبور به ازدواج میشه! نامجون مدعیه که هیچوقت عاشق نمیشه...! اما عشق که این چیزا حالیش نیست. ژانر: رمنس، امگاورس، اس...