Writer POV:
کوک خم میشه و کمربند جونگوی رو باز میکنه.
لبخندی بهش میزنه:-پسر خوبی باش و هیونگو اذیت نکن، باشه؟
با لبخند بامزه ای به پدرش نگاه میکنه:
-چشم آپا..
اما با یادآوری چیزی، سریع لب برمیچنه:
-آپا، پس ددی چی؟
دلم براش تنگ شدهجونگکوک بوسه ای روی سر پسر کیوتش میزاره:
-کیوتچه! قرار نیس که بری توکیو، بعدا میام دنبالت، خب؟
از توی ماشین میپره پایین، بوسه ای روی گونهی آپاش میزاره و با گرفتن دستش به سمت خونه جین هیونگ میرن.
جونگکوک با فشردن زنگ به سمت جونگوی برمیگرده:
-هیونگو اذیت نکن، جونگا
انگار که میدونست، این پسر کیوت چقد شیطونه!
در باز میشه و قیافه خندون جین توی چهارچوب در ظاهر میشه:
+سلام کوکی، سلام جونگویا.
اوه خدای من با کلاه پشمی چقد خوشگل شدی کیوتی.خم میشه و محکم پسر رو توی بغلش میگیره.
کوک لبخندی بهش میزنه:-بچه دوس داری هیونگ؟
جین با حواس پرتی، درحالی که مشغول کشیدن گونه های پر جونگوی بود، جواب داد:
+هوووم...
جونگکوک هم ذوق زده بالا پایین میپره:
-وااای خدا. تو که بچه دوس داری، نامجون هیونگ هم عاشق بچه ست....
دستاشو بهم میکوبه و با چشمایی که ازشون قلب بیرون میومد، به جینی که روی پاهاش زانو زده بود و درحال چلوندن جونگوی بود نگاه کرد:
-...بچهی شما چه جیگری میشه هیونگ. خدااا...
نگاهی به آسمون میکنه:
-...اگه دختر بود برای جونگوی من!
دستاشو بغل میکنه و به جین خیره میشه!
جین بلند میشه و به شلوغ کاری هاش میخنده:
+خدایا! جونگکوک، چه عجله ای داریا.
-معلومه که دارم.
میره جلو و جینو بغل میکنه، با حس کردن بوی شدید گلهای وحشی از بغلش بیرون میاد.
-هیونگ؟! داری وارد هیتت میشی؟
جین که نگاهش به بینی سرخ جونگوی بود، به داخل راهنماییش میکنه. نگاهی به کوک میندازه:
+آره.
-پس هیونگ میتونه کنارت بمونه و همراهی ت کنه.
جین، هرچند از خجالت سرخ شده بود و صورتش گواهی همه چیز بود، اما به کوک میتوپه:
YOU ARE READING
𝑀𝑦 𝑆𝑤𝑒𝑒𝑡 𝑂𝑚𝑒𝑔𝑎. 𝑁𝑎𝑚𝐽𝑖𝑛 𝑉𝐾𝑜𝑜𝑘 𝑌𝑜𝑜𝑛𝑀𝑖𝑛
Romanceاسم: امگای شیرینم🎠 خلاصه: کیم نامجون، تنها آلفای باقی مانده از خاندان کیمِ. بخاطر یه شرط 500 میلیون دلاری، که پدر بزرگش براش گذاشته، مجبور به ازدواج میشه! نامجون مدعیه که هیچوقت عاشق نمیشه...! اما عشق که این چیزا حالیش نیست. ژانر: رمنس، امگاورس، اس...