"ییبو میشه توضیح بدی دلیل رفتار عجیب و غریب دیروزت چی بود؟ نمیتونم باور کنم!!! نزدیک بود همدیگرو ببوسن که تو دستای بزرگتو بین صورتاشون گذاشتی!!" یانلی کم مونده بود ییبو رو بگیره و یه کتک حسابی بزنه.
"آره درسته! منم خیلی هیجان زده بودم... این اولین باری بود که میدیدیم دو تا پسر همدیگرو میبوسن"
چنگ خندید "هایکوان تو داری گی میشی؟"
" خب چی میشه اگه گی بشم؟ مشکلش چیه؟ "
" هیچی.. فقط دلم نمیخواد یه روز صبح از خواب بیدار شم و خودمو کنار تو ببینم.شاید لخت... "
"پسرا! بهتر نیست به جای نگرانی دربارهی سکس احتمالیتون به حرفای ییبو گوش بدیم؟"
"من فقط..." ییبو سرشو پایین انداخت "داشتم چک میکردم که ببینم یوبین به اندازهی کافی برای داداشت مناسبه یا نه"
"به نظر میرسه بیشتر از اینکه نگران من باشی نگران داداشمی!"
"نه! تو که میدونی من از اون متنفرم"
"مطمئنی؟"
"آره"
یانلی لبخند زد "خب میدونی چیه؟ در واقع تو اکثر دراماهای بی ال، عشق از یه تنفر شروع میشه"
خشم و عصبانیت روی چهرهی ییبو سایه انداخت "منظورت چیه؟"
"خیلی خوب اصلا باشه... اگه تو حرفی برای گفتن به ما نداری ما میریم سراغ نقشهی بعدی. گاگا قراره امروز توی خونمون یه مهمونی برگزار کنه، همهی کارمندا هم هستن. پس نقشه مون اینه: یه نفر روی لباس یوبین مشروب میریزه، داداش من در مورد همچین مسائلی خیلی با نزاکته. پس یوبین رو به اتاقش میبره و کمکش میکنه که لباسشو عوض کنه. اگه اون لباسشو در بیاره..."
"من انجامش میدم" همه با تعجب دوباره به ییبو نگاه کردن.
"من میدونم که تو توی دردسر درست کردن خوبی اما..." یانلی پوزخند کمرنگی زد "انجامش بده! من موافقم! الانم بیاید بریم خرید پسرا. برای مهمونی امشب خیلی هیجان زده ام."
*****************************************
از آخرین باری که ییبو به خونهی یانلی رفته بود مدت زیادی میگذشت. نه به خاطر اینکه ازش به خوبی استقبال نمیشد، بلکه دلایل دیگه ای وجود داشت. چنگ و هایکوان مثل همیشه مشغول بازی کردن بودن.
ییبو سرشو بالا گرفت و ناگهان حس بدی وجودشو پر کرد. جان و یوبین در حالی پایین اومدن از پلهها بودن و با شادی میخندیدند.
"گاگا گفت که دیشب با یوبین خیلی بهش خوش گذشته، البته اگه اشاره نکنیم که دیشب دهنشو سوزوندی ییبو. فکر کنم دیگه دلشو باخته"
"برام مهم نیست" ییبو زمزمه کرد و گیلاس مشروب رو از روی میز برداشت و یه نفس نوشید.
"ییبو تو نمیتونی مست کنی! ما هنوز کم سن و سالیم!"
STAI LEGGENDO
BF for Ge Ge (کامل شده)
Storie d'amoreجان پسر سخت کوش و پرتلاشیه که به کارش اهمیت زیادی میده و وقتی برای خودش نمیذاره. یانلی، خواهر دلسوز و مهربون داستانمونه که دلش میخواد یه تغییر تو زندگی برادرش ایجاد کنه. با پیدا کردن یه دوست پسر براش! ولی خب کی میدونه چی در انتظارشونه؟ 😉 با داستانش...