تام خندید.
احتمالاً خندههای بیصداش پررنگترین چیزی بود که تو ذهن نامیرای لوکی تا ابد زنده میموند.
_دلت برام تنگ نشده بود؟
لوکی پلک زد.
حالا روی زمین، روبه روی بازیگر انگلیسی نشسته بود._ حتماً باید درد داشته باشه.
تام به پیشونی لوکی اشاره کرد. عینکش رو از جیبش دراورد و به چشم زد._ بذار یه نگاه بهش بندازم.
و به لوکی و زخم عمیقِ خونآلود روی پیشونیش نزدیک شد. با دستمال نمدار سفید رنگی خون روی صورتش رو پاک کرد.لوکی ناخودآگاه بخاطر سوزش زخمش سرش رو عقب کشید. تو اون حالت میتونست تام رو بهتر از قبل ببینه و اون مثل همیشه بود. با موهای موجدار روشن و چشمهای آبیرنگی که با نگرانیِ دوستانهای نگاهش میکرد.
_ متاسفم. باید یهکم سوزشش رو تحمل کنی. چیزی نیست...
و دوباره دستش رو به طرف لوکی دراز کرد.لوکی مچ دست تام رو گرفت و متوقفش کرد. بدون هیچ حرفی سرش رو انداخت پایین. همچنان نمیتونست اطرافش رو درست ببینه و ذهنش از کار افتاده بود.
دهنش رو باز کرد تا چیزی بگه اما هیچ کلمهای شنیده نشد. لال شده بود و نمیتونست حرف بزنه.
_ اشکالی نداره لوکی تقصیر تو نیست.
لوکی دست تام رو رها کرد. به رد انگشتهای سرخش رو مچ تام خیره شد. متاسف بود. نمیخواست بهش آسیبی بزنه.
بدون نگاه کردن به صورت تام، با چشمهای بسته خم شد و اون مرد رو بغل کرد. درحالی که سرش رو مثل بچهها به شونهاش تکیه داده بود، تام با آرامش موهاش رو نوازش میکرد. میخواست مطمئن بشه که لوکی تا هرموقع که احساس امنیت کامل داشته باشه اونجا بمونه.
بدون هیچ حرفی، تو سکوت مطلق بازیگر و خدا همدیگه رو بغل کرده بودن. زندگیِ مشترکی که تام با لوکی داشت کافی بود تا با نگاه تمام درد و سنگینیِ لوکی رو حس کنه.
_ تـ... تام...
تام لبخند زد. به آرومی لبهاش رو به گوش لوکی نزدیک کرد و آهسته چیزی رو زمزمه کرد. اونقدر آهسته و بیصدا که مطمئن باشه فقط خدای شرارت بشنوتش.
بعد از تموم شدن حرفش، سرش رو عقب کشید و با آرامش بوسهای به پیشونی لوکی زد. دستهای لوکی شل شد و تام رو رها کرد. تام به عقب خم شد و با دقت لوکی رو برانداز کرد. دستهاش رو به گرمی فشرد و نفس عمیقی کشید.
YOU ARE READING
The world without border
Fanfiction[ جهان بیمرز ] 💫این یه توهم نیست! این عوارض جانبی ناشی از مصرف مواد مخدرم نیست. این یه دنیای بدون مرزه.. و لوکی؛ خدای شرارت. کسی بود که این مرز ها رو درهم شکست•🔥 { چی میشه اگر شخصیتها با بازیگراشون روبرو بشن؟!}