ــ الان میخوای برگردی؟!
ــ باید ببینم کجا میتونم لوکی رو پیدا کنم. اینجا موندنم نیروم و تضعیف میکنه.
بندیکت با خواب آلودگی دست کشید به صورتش. ساعت نزدیک به ده صبح بود اما حتی یادش نمی اومد این همه ساعت داشته چیکار میکرده فقط یادشه استرنج یه پورتال باز کرد و وقتی برگشتن به زیر زمین خونه اش ساعت ده صبح بود.
به استفن نگاه کرد. با اینکه استفن اونو پرت کرده بود تو یه پورتال و فقط به اندازه ی چند ساعت باهم وقت گذرونده بودن دلش نمیخواست بره و دلش براش تنگ میشد. استفن خشک و جدی تر از چیزی بود که تصور میکرد اما بندیکت از اوقاتی که باهم طی کرده بودن راضی بود.
ــ دلم برات تنگ میشه!
چرا از وقتی اون اومده بود آمار حرفای احمقانه اش لحظه به لحظه بالاتر میرفت؟!
با نگاه وحشتناک استفن لبخندش محو شد.
ــ پورتال و نمیتونم ببندم. این یعنی قراره برگردم چون هنوز مشکل حل نشده.
ــ اوه!
ــ پس هروقت چیز عجیبی دیدی یا تونستی اون دوستت و پیدا کنی بهم خبر بده. حواستو کاملا جمع کن این پورتال همچنان بازه پس نذار کسی به اینجا نزدیک بشه.
بندیکت سرشو تکون داد.
ــ خداحافظ بن!
و استفن وارد پورتالش شد و رفت. بندیکت در زیرزمین رو قفل کرد و سلانه سلانه از پله ها بالا رفت.
ــ دنبال چی میگردی؟
بندیکت به سوفی که داشت به گلدونای کنار پنجره آب میداد نگاه کرد. مجبور بود چشماشو نیمه بسته نگه داره چون هنوز به نور خورشید عادت نکرده بود.
ــ هیچی.. فقط دنبال اون قطب نمای دست ساز بابابزرگم میگشتم.
بندیکت از دروغ گفتن متنفر بود و دروغ گفتن به سوفی بیشتر آزارش میداد. هرچند که میدونست خیلی زودتر از چیزی که تصور کنه سوفی متوجه دروغش میشه.
ــ نکنه دوباره به سرت زده تنهایی بری کوهنوردی؟
خداروشکر کرد که سوفی داره به گلدونا آب میده و نمیتونه از چشماش بازجویی کنه.
ــ بن؟!
سوفی آبپاش رو گذاشت کنار گلدون و اومد طرفش. احساس میکرد خون به مغزش نمیرسه و از ترس اینکه هرلحظه ممکنه لو بره میلرزید. بیشتر از بیست و چهار ساعت بود که خواب درست و حسابی نکرده بود.
سوفی آروم صورت بندیکت و نوازش کرد و گفت: چرا انقدر آشفته و مضطربی؟
بندیکت با لبخند ساختگی ای گفت: خوبم!
YOU ARE READING
The world without border
Fanfiction[ جهان بی‌مرز ] 💫این یه توهم نیست! این عوارض جانبی ناشی از مصرف مواد مخدرم نیست. این یه دنیای بدون مرزه.. و لوکی؛ خدای شرارت. کسی بود که این مرز ها رو درهم شکست•🔥 { چی میشه اگر شخصیت‌ها با بازیگراشون روبرو بشن؟!}
