برخلاف شلوغی سالنهای پایین عمارت، اتاق اختصاصی و خلوتی که با بهترین خوردنیها و دکوراسیون چیده شده بود، به علت رفتار باطمئنینهی حاضرین، در سکوت نسبی بسر میبرد. کلنل میخائیل چوفسکی، پیرمردی تو اواخر دهه هفتاد سالگیش که موهای مرتب و اندام روفرمش ابدا سنشو فاش نمیکرد، مثل میانسالی سرحال روی مبل نشسته و بعداز گذاشتن امضا و اثر انگشتش پای کاغذ قرارداد، اونو سمت دیگهی میز هل داد و با تکیه دادن به مبل، مشغول نوازش سگ ژرمن سیاه و غولپیکر کنارش شد.
بکهیون که کنار همسرش روی مبل روبهروی کلنل نشسته بود، از پشت ماسک نگاهی به سگ ترسناک انداخت که از لحظهی ورودشون آماده یورش بود. از حیوونای بزرگ خوشش نمیومد. ازطرفی همهچی نگرانکننده بود چون اصلا قرار بود انقدر صبر کنن؟ کاغذ درحال امضا شدن بود و معامله سر چندین میلیون تن موادمخدر برای تخریب داخلی یه کشور داشت شکل میگرفت اما هنوز هیچ اتفاقی برمبنای منع این دو مرد نیوفتاده بود و همین باعث میشد بکهیون و کیونگسویی که پشتسرشون ایستاده بود مضطرب بشن. الان اونا داشتن قراردادی رو که بکهیون میدونست سر موادیه که روی خودش آزمایش شده امضا میکردن؟
پیرمردی که ماسک ساده مشکی روی چشم داشت و حداقل دهنفر از بادیگاردهاش پشتسرش ایستاده بودن، با خونسردی سر ژرمن رو نوازش میکرد و با دست دیگهاش پک اول رو از سیگار برگ گرونقیمتی که توسط دستیارش کات شده بود گرفت. نگاه بکهیون روی انگشتر زیبا با طرح عقابدوسر توی انگشتش نشست و پیرمرد روبه ادواردی که امضاشو پای کاغذ میگذاشت گفت:
-مطمئنم این بزرگترین و سودمندترین معاملهی کاریتون خواهد بود آقای تورگنیف. من هم به نوبهی خودم خرسندم که با چنین فرد توانمند و شایستهای همکاری میکنم. شما ذهن وسیعی دارید.
هوای ابری به رعدوبرقهای کوتاه و ضعیفی تبدیل شده بود که از دیوارهای شیشهای اتاق دیده میشد اما هنوز بارونی در کار نبود. ادوارد راضی از اتمام نگرانیهاش، انگشت آغشته به استمپو کنار امضاش گذاشت و با وقاری که همیشه درمقابل غریبهها حفظ کرده بود لبخند زد:
-من فقط از هیچچیز برای رسیدن به هدفم حتی اگر کوچیک باشه کم نمیزارم. بهرحال اگر ساختمان بلندتری بخوای، باید عمیقتر حفر کنی. اما اجازه بدید بگم این یه معالمه نیست. باهاتون درمورد لفظ همکاری موافقترم چون توی یه معامله، بعداز اتمام کار هرکس مسیر خودشو میره اما توی همکاری...هر خوب و بدی وجود داشته باشه برای هردوطرف صدق میکنه!
کلنل از جواب زیرکانهی مرد جلوش لبخندی زد. درسته؛ تضعیف نیروی نظامی یه کشوری مثل فدراسیون روسیه وقتی بالا بگیره، باعث ضعف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی جامعه میشه؛ مخصوصا اگر این نیروی نظامیِ مسموم شده، به دستور شخص خاصی شروع به آشوب و حمله به مردم کنه. و این میون کلنل چوفسکی میتونه حکومت جدید و ارتشش رو زیر سوال ببره و عقیده مردم رو دربارهی شوروی و جامعه تزارها برگردونه و جایگاه اصلی خاندانش که همیشه اشرافزاده بودن و نیازی به پیروی کردن از قوانین عده دیگهای رو نداشتن دوباره احیا کنه. اونوقت لایق جایگاه ابدی مارشال ارتش روسیه خواهد بود و تو حکومت حرف اول رو میزنه!
YOU ARE READING
Undertaker (COMPLETED)
Fanfiction✫چانیول، یه بوکسر زیرزمینی 35 سالست که تو روسیه همه به اسم رایان میشناسنش و از بعد تصادف پارسالش، دنبال گذشتش و شخصی که از بعد تصادف فراموشش کرده میگرده. ✫بکهیون، بهترین بالرین و پاتیناژکار 28 ساله روسیهست که به جز رنگ موهاش، انگار صورت و لحن و رف...