زمان حال: دسامبر2022
اینجا روسیهست، سرزمین تزارهای بازنشسته، جنگ داخلی، مرز باریک بین دنیای زیرزمین و شهرهای مدرن، و راس بزرگترین مافیا های جهان. بعداز مدتها صدای فریاد جمعیت به حدی بالا رفته بود که ستون های سالن اصلی "دلفینسیاه" به لرزه دراومده بود. تمام سالن رو مردای درشت هیکل و زخمت با فریاد های وحشیشون پر کرده بود که جوری با مشت های توی هوا به سمت رینگ وسط سالن فریاد میزدن که گویا مرگ و زندگیشون به نتیجه اون مسابقه بسته شده.
صحنهی لذتبخشی بود که خون رو با شور و شوق توی بدن تمام حضار به جوش میاورد. وسط جمعیت، داخل اون رینگ فلزی ترسناک که عاقبت افراد داخلش از دوحالت مرگ یا پیروزی خارج نبود، اوه سهون روی سینهی پارک چانیول نشسته و مشت های پوشیده با دستکش بوکسش رو توی صورت فرد بیجون زیرش میزد. تماشاچیهایی که سالها آرزوی رسیدن چنین مسابقه پرهیجانی رو داشتن، برای دیدن دست داور که بالا بره و مرگ بازنده رو اعلام کنه لحظه شماری میکردن.
-فقط بیست ثانیه دیگه فرصت سرپا شدن به رایان داده میشه اما آیا اون میتونه برخلاف تمام مسابقه، نتیجه رو تو لحظات آخر عوض کنه؟؟؟
مجری مسابقه با صدای کلفت و بلندش از میکروفن فریاد میکشید و بطری های مشروب توی هوا بهم میخوردن و میشکستن. دلال ها که دیگه تقریبا از نتیجه بازی مطمئن بودن تمام تلاششونو میکردن تو لحظات آخر، مشتری های بیشتری برای شرط بستن روی برد سهون پیدا کنن. اسکناسها تو هوا پرت میشدن، زنهای نیمهبرهنه با لوندی کنار مردایی تو طبقههای بالایی میخندیدن و چشمهای شرور زیادی روی مسابقه زیر پاشون ریز شده بود.
منظره داخل رینگ تقریبا محال بود و همه اینو میدونستن اما چارهای جز پذیرفتن چیزی که چشماشو میدید نداشتن، یعنی باور اینکه چانیول داره زیر دستای سهون نفسای آخرشو میکشه. واقعا اون چانیول عوضی چش شده بود؟ زمزمهها بین دخترای برهنه و مهمونای ویژه بالا گرفته بود:
-رایان داره خودکشی میکنه مگه نه؟
-بهرحال دیگه وقتش بود!
سهون نمیدونست این چندمین مشتیه که تو صورت چانیول میزنه چون لعنت بهش که داوری که کنارشون خم شده بود هم تا از مرگ بازنده مطمئن نمیشد بازی رو تموم نمیکرد. رینگ بخاطر هجوم تماشاچیها میلرزید و نور پروژکتورها که روشون افتاده بود، به مشخص شدن خون و زخم بین تتوهای بدن چانیول و عرق و حرارت تن سهون کمک میکرد.
"تو دوستم داری"
بازم اون صدای لعنتی تو سر چانیول که کف رینگ نقش زمین شده بود پیچید و آخرین درکش رو از موقعیت گرفت. سهون هنوز به صورتش مشت میزد اما چانیول نه دردی حس میکرد و نه قصدی برای مقابله داشت. نور پروژکتور بالای سرش تو چشماش میوفتاد که باعث میشد بخواد بازم پلکاشو روی هم بزاره.
KAMU SEDANG MEMBACA
Undertaker (COMPLETED)
Fiksi Penggemar✫چانیول، یه بوکسر زیرزمینی 35 سالست که تو روسیه همه به اسم رایان میشناسنش و از بعد تصادف پارسالش، دنبال گذشتش و شخصی که از بعد تصادف فراموشش کرده میگرده. ✫بکهیون، بهترین بالرین و پاتیناژکار 28 ساله روسیهست که به جز رنگ موهاش، انگار صورت و لحن و رف...