رایحه سرد گرگ ها

3.9K 884 207
                                    



وارد شرکت شد و سعی کرد کمی فکرش و از نامجون و کار هاش دور کنه هرکاری میکرد نمیتونست بیخیال شکی که به نامجون داشت بشه اصلا انگار گرگش از گرگ نامجون خوشش نمیومد طبیعی هم بود اون جفت خودش و داشت

وارد اسانسور شیشه ای شرکت شد و دکمه اش و فشار داد به طبقه های مختلف که کارکنان با عجله تشو راه میرفتن و به کاراشون یمرسیدن یا جایی گروهی ایستاده بودن و حرف یمزدن نگاه کرد میتوسنت زمزمه های ریز دو تا خانمی که پشتش ایستاده بودن و حس کنه یه چیزی تو مایه های اینکه چطور دقیقا به جای استراحت تو خونه یا رفتن به ماه عسل برگشته سر کار و در اخر نتیجه حرف هاشون این بود که جیمین نمیدونه چطور باید خوشبگذرونه

با ایستادن اسانسور بیرون اومد و سمت اتاقش رفت منشی با دیدنش با چشمای گرد ایستاد حتی روحشم خبر نداشت که اون امگا بخواد برگرده سر کار

در اتاقش وباز کرد و منشی و خطاب قرار داد: برام یه نسکافه سفارش بده کنارش هم یه چیز شیرین بذار

منشی تند سر تکون داد هرچند میدونست رئیسش حرکت سرش و نمیبینه از پشت امگا وارد اتاق شد: نمیدونستم برمیگردید سر کار

عینکش و برداشت سمت دختر برگشت: هیورین چرا انقدر مضطربی

-نه

-چرا میتونم رایحه ات و حس کنم

-فقط اینکه انتظار نداشتم امروز برگردید سر کار

-نکنه تو هم انتظار داشتی برم ماه عسل؟ مثل بقیه کارکنان؟

دختر سر تکون داد به امگایی که سمت میزش رفت و مشغول بالا پایین کردن دوتا کاغذ روی میزش شد نگاه کرد نمیتونست بگه اونم همین فکر و میکنه فقط زمزمه کرد: در مورد مرسوله های توکیو

-سه روز دیگه میرسن

دختر نفس راحتی کشید : کار هاش و انجام میدم

-به باربری خبر بده به محض وارد شدن منتقلش کنن به انبار نمیخوام چند روز تو بندر بمونه

-باشه

-میتونی بری

روی صندلیش نشست و شماره هوسوک و گرفت بلافاصله صدای پر انرژِش تو گوشش پیچید

-بله پارک

-با نامجون حرف زدم با شرکت ژاپن تماس گرفت و گفت تا سه روز دیگه محصولات میرسه دستمون

-میدونستم همین و میخواد

-ولی میگفت کار خودش نیست

-واقعا؟ پس چرا جوابمون و نمیداد

-مثل اینکه حالش خوب نبود کلا جواب هیچکس و نمیداد جلوی خودم گوشیش و روشن کرد

-عجب

-اهوم

-یعنی میگی تو تیم کیم بمونم؟

-نه هیونگ لازم نیست تو تیم کیم بمونی میتونی فقط تو تیم من باشی

~Commercial marriage ~Место, где живут истории. Откройте их для себя