از روی امگا کنار رفت و موهاش و از تو صورتش کنار زد وقتی که اون امگا داشت بلند میشد چشمش به درون ران امگا افتاد چندتا کبودی توجهش و جلب کردن یه مدرک دیگه برای اینکه به گرگ احمقش حالی کنه اون امگا اصلا بهش وفادار نیست و بیشتر از این عصبیش کنه
نگاهش و از ران هاش گرفت به خودش خیره شد که خم شد و تیشرتش که روی زمین بود و برداشت و تنش کرد الفا از الهه ماه ممنون بود که اون تیشرت به اندازه ای گشاد بود که بتونه جای دندون هاش و مارک جیمین و ببینه و به اندازه ای کوتاه بود که بتونه پاهاش و دید بزنه
سخت بود که به خودش اعتراف کنه جیمین ورای تصوراتش بود
قبلا فقط یه امگا الفا نما با کت و شلوار میدید که به شدت روی مخش بود ولی حالا اون یه امگای به شدت ظریف و زیبایی و میدید که بعد از رابطه با الفاش کمی لنگ میزنه
جیمین بعد از پوشیدن اون تیشرت شلوارک و باکسرش و از روی زمین برداشت به جانگکوک نگاه کرد : برمیگردم اتاقم اگه مشکلی پیش اومد صدام کن
خم شد دستمالی برداشت و بین پاهاش و تمیز کرد نیخواست مسیر اینجا تا اتاقش و با اسلیک و کام به گند بکشه
-چرا همینجا نمیخوابی؟
به الفا نگاه کرد که بدون هیچ زحمتی لخت با اون هیولای بین پاش رو تخت دراز کشیده بود و زل زده بود بهش
-باید دوش بگیرم
-درد داری؟
-نه زیاد
-اخه عجیب ایستادی خودت و منقبض کردی
امگا چشاش و چرخوند : فقط نمیخوام با کام و اسلیک گند بزنم به کف خونه
-بهتره زودتر قرصت و بخوری ما قرار نیست انقدر زود بچه دار شیم
جیمین که متوجه شد هیچ راهی جز خالی کردن خودش از اون کام نداره مسیرش و سمت حموم کج کرد : یادت رفته؟ من هیت نمیشم و تا وقتی هیت نشم هم بچه دار نمیشم
جانگکوک نگاهش کرد : ولی تو اسلیک ترشح میکنی
-این برای اولین باره که تجربه اش میکنم
الفا ابرو بالا انداخت: واقعا؟
-اهوم فکر کنم به خاطر اینه که جفتمی گرگ هامون برخلاف خودمون از هم خوششون میاد برای هم کم نمیذارن
الفا از حرف امگا نیشخند زد : اونا احمقن
جیمین از تو حمام داد زد : باهات موافقم
VOCÊ ESTÁ LENDO
~Commercial marriage ~
FanficNAME:Commercial marriage [ full part ] COUPLE: kookmin Genre:Romance_Omegavers_angest ازدواج تجاری داستان یک امگا و یک آلفا که هیچ شباهت و تفاهمی با هم ندارد و خانواده های که معتقدن ازدواج یک نوع تجارته ❎فیک و میخوام کلیشه ای جلو ببرم ولی ارزش خون...