لطفا کامنت هاتون و روی هر پاراگراف بذارید تا بقیه ریدر ها راحت تر بتونن بخونن .:)
_این اتفاق وقتی رخ میده که گرگ امگا از سمت محیط بیرون دچار شوک شدیدی میشه
_برای همین نمیتونم رایحه اش و حس کنم؟
دکتر به الفا نگاه کرد : حس میکنم عصبانیت الفا شما هم به این اتفاق دامن میزنه ارتباط جسم و روح قطع شده از اون جایی که اقای پارک هیچوقت تبدیل نشدن این ارتباط یه ارتباط معمولی بوده ما ارتباط جسم و روح قوی تری تو گرگ های وحشی داریم چون راحت تر تبدیل میشن و برای همینه که راحت تر تحت کنترل گرگشون در میان اقای پارک راحت گرگشون و کنترل میکنن و الان مشخصه که ایشون امادگی پذیرش امگا و ندارن
جانگکوک به جیمین که به دستای به هم گره کرده اش زل زده بود خیره شد پای راستش مثل تیک عصبی تکون میخورد
دکتر به امگا زل زد : به خاطر بچه است؟
نگاه امگا بالا اومد :من اصلا حسش نمیکنم
جانگکوک نفس عمیق کشید تا حرصش و پنهون کنه
دکتر نیم نگاهی به الفایی که رایحه تلخش تو اتاق پیچیده بود انداخت : تنهامون میذاری؟
_نمیتونم
_لطفا جانگکوک نیاز دارم با جیمین حرف بزنم
_خب بزنید
دکتر زن دستاش و تو هم قفل کرد زیر چونش گذاشت به جیمین نگاه کرد : تو بچه ای حس نمیکنی یا نمیخوای حس کنی؟
وقتی امگا جوابی نداد ادامه داد: تو نمیخوای گرگت و حس کنی چون از امگات عصبانی هستی و امگا ناراحت و پریشونه جیمین بحث این نیست که اون نخواد خودش و نشون بده تو بهش اجازه نمیدی فکر میکنی تمام اتفاقات به خاطر هیتیه که امگا پشت سر گذاشته ، میترسی نشونش بدی و رایحه ات باعث اتفاق دیگه ای و جذب الفا دیگه ای بشه میترسی نشونش بدی و بتونی اون بچه بیگناه و حس کنی
لب هاش و رو هم فشار داد تا اشکاش و کنترل کنه حرف های دکتر جوری بود که انگار داشت تمام اصرار حس هاش و بیرون میریخت چیزایی که خودش نمیخواست قبول کنه خودش نمیخواست بشنوه ترجیح میداد مشکل از امگاش باشه تا خودش
_تو هم داری به خودت هم به امگات هم به اون بچه اسیب میرسونی با منزوی کردن امگات چیزی درست نمیشه برعکس باعث میشی اون به بچه اش اسیب بزنه ، تو اون و نمیخوای و اونم اون بچه و نمیخواد
_نمیتونم
_میدونم سخته میدونم نمیتونی اما کی قراره نجاتت بده؟ کاری از دست جفتت برنمیاد این تویی جیمین لطفا قوی باش من با اون بچه کار ندارم چون تصمیمش با شما دوتاست اصلا هم رای دادگاه و قبول ندارم میدونم که تصمیم دارید چیکار کنید این ازمایشی که دستمه ثابت میکنه چند هفته است داری میزوپروستول استفاده میکنی عوارضش ضعیفت کرده ممکنه برات خیلی خطرناک باشه بحث جنین نیست جیمین بحث تو این جا مطرحه چون ما هیچ اطلاعی از نوع بارداری تو نداریم هیچی و این برات خطرناکه، میخوام ازت خواهش کنم این قرص و مصرف نکنی سعی کنی با گرگت ارتباط برقرار کنی حتی اگه تونستی تبدیل شی این درمانیه که ما در نظر میگیریم تلاش کن تبدیل شی وقتی موفق شدی گرگت و حس کنی از بین بردن اون بچه راحت تره ازمایش میدی و ما میتونیم یک روش درست برای سقط جنین بهت پیشنهاد بدیم هرچند این کاملا غیرقانونیه اما بذار اول مشکل امگا و حل کنیم تو باید سونوگرافی انجام بدی تا نوع بارداری مشخص شه البته که اون دیگه جنین نیست و گرگ امگا میتونه تا 135 روز دیگه اون بچه و به دنیا بیاره پس عجله کن وقتی نداریم
YOU ARE READING
~Commercial marriage ~
FanfictionNAME:Commercial marriage [ full part ] COUPLE: kookmin Genre:Romance_Omegavers_angest ازدواج تجاری داستان یک امگا و یک آلفا که هیچ شباهت و تفاهمی با هم ندارد و خانواده های که معتقدن ازدواج یک نوع تجارته ❎فیک و میخوام کلیشه ای جلو ببرم ولی ارزش خون...