بسته چیپس و باز کرد و توی کاسه شیشه ای بزرگ ریخت :فیلم و انتخاب کردی؟
جانگکوک در حالی که روی فیلم مورد نظرش کلیک میکرد جوابش و داد : اره بیا
بسته دیگه ای باز کرد و با خالی کردنش ظرف و گرفت وارد سالن شد : اوه اینو گذاشتی؟
جانگکوک به جیمین که حالش بعد سه روز بالاخره بهتر شده بود نگاه کرد : چطور؟ دیدیش؟
امگا کنار الفا نشست پا رو پا انداخت ظرف چیپس و بغل کرد : هووم سه بار ولی بازم میبینمش
-میخوای عوضش کنم؟
-نه اوکیه پلی کن
با پلی کردن فیلم به امگا نزدیک شد یه مشت چیپس برداشت : بهتر نیست تو یه چیز بهتر بخوری؟
جیمین یه تیکه چیپس انداخت تو دهنش به صفحه بزرگ زل زد مشغول دیدن اون فیلم برای چهارمین بار شد
جانگکوک با صدای خرچ و خرچ چیپس خوردن امگا نگاهش کرد متوجه شد انقدر تو عمق فیلم رفته که حتی گاهی چیپس اشتباهی به گوشه لبش برخورد میکرد
لبخند رو لبش نشست به هیچ وجه دلش نمیخواست برگرده و به جای این جیمین که با کاسه چیپس تو بغلش در حالی که شلوارک کوتاه و لباس بی استینی که تنش بود دوباره جیمین کت و شلواری و ببینه که پرونده و ایپد به دست با جدیت کار میکرد
نگاهش و از پسر کنارش گرفت هنوز گوشیشون و روشن نکرده بودن و این چند روز و با اعتراف جیمین میتونست یکی از بهترین دوران زندگیش بدونه دلش نمیخواست برگردن نمیخواست دوباره درگیر اون همه مسائل بشن ولی چیزی که غیر قابل انکار بود پروازی بود که فردا به مقصد سئول داشتن
نمیدونست بعد برگشتنش باید چه توضیحی به وین بده و اصلا نمیدونست اون دختر چطور بهش واکنش نشون میده بیشتر از همه نگران این موضوع بود اون نمیخواست وین و ناراحت کنه وین تا همین الانشم کلی برای جانگکوک صبر کرده بود کلی از طرف پدر و مادر جانگکوک تحقیر شده بود و حرف شنیده بود
لب هاش و تر کرد دوباره به جیمین نگاه کرد جیمین میتونست کمی برای اعتراف جانگکوک صبر کنه نه؟ تا وقتی که بتونه همه چیز و مرتب کنه تا وقتی که بتونه برای بودن کنار جیمین احساس کافی بودن کنه
در حال حاضر اعتماد به نفسش کنار جیمین به عنوان الفای جیمین به شدت پایین بود این حس ناکافی بودن بیشتر باعث میشد فکر کنه توانایی محافظت از اون امگا و نداره
جیمین یه امگا همه چیز تموم بود فوق العاده بود و این کمی میترسوندش جیمین به هیچ وجه نیاز به محافظت های جانگکوک نداشت خودش از پس خودش برمیومد جانگکوک فقط وقتی میتونست احساس کافی بودن برای اون امگا داشته باشه که بتونه هم در جایگاه اجتماعی مشترکی با اون قرار بگیره و بتونه بقیه الفا ها از جمله جانگ هوسوک و از جیمین دور کنه
ВЫ ЧИТАЕТЕ
~Commercial marriage ~
ФанфикNAME:Commercial marriage [ full part ] COUPLE: kookmin Genre:Romance_Omegavers_angest ازدواج تجاری داستان یک امگا و یک آلفا که هیچ شباهت و تفاهمی با هم ندارد و خانواده های که معتقدن ازدواج یک نوع تجارته ❎فیک و میخوام کلیشه ای جلو ببرم ولی ارزش خون...