کوکی

3.1K 340 42
                                    

÷نمیشه بیخیال این تنبیه بشی هانی؟
نامجون اخم ریزی کردو گیره های پیرسینگی و دور نیپلش بست
$خب این ازاین حالا بخش اصلی کار
÷نامی!!!
$هیش بیب بزار دارم دنبال زنجیرو یه ...آها پیداش کردم
نامجون باخوشحالی گفت و همراه یه دیلدو متوسط وزنجیر سمتش اومد ،رنگ ازرخ جین پرید آب دهنشو با ترس قورت داد مثل اینکه تنبیه نامجون شوخی بردار نبود مثل همیشه اون خط قرمزارو ردکرده بود واین باعث شد مردش عصبانی و کلافه بشه

€آپااااااااااا
÷چرا داد میزنی هوپیا
جین گفت ودرحالیکه همراه با اخم بهش لبخند میزد به سختی سمت یخچال رفت ولعنتی نصار همسرش که با نگاه گستاخانش با دیدن وضعیتش لذت میبرد کرد
÷تو کار دیگه ای نداری زل زدی به من؟هی کیم یونگی جیهوپ ونیشگون نگیر
یونگی سری دستشو پس کشیدو با اخم به جیهوپ نگاه کرد امروز یه دعوای بی سابقه داشتن وعلتش فقط یه دلیل بچگانه بود ،موقعیکه جین داشت ژله نارنگی مورد علاقه یونگی ودرست میکرد جیهوپ گفت توت فرنگی دوست داره وبعد جنگ جهانی نهم سر فرمانروای توت فرنگی ونارنگی ملکه پدر تصمیم گرفت براشون یه ژله دوباره درست کنه ،نصف توت فرنگی ونصف نارنگی
€اونجوری نیگام نکن
#چجوری دقیقا ؟اینجوری؟
یونگی گفت و چشمای گربه ایشو گشاد تر کرد تا ازش زهر چشم بگیره
×ووی هیونگی نکن باورکن شبا کابوس میبینم
اینبار تهیونگ به حرف اومدو خودشو روی صندلی غذاخوریش جابه جا کرد، جیهوپ زیر چشی به یونگی نگاه کرد انگاری قصد نداشت چشمای کشیدشو نازک کنه باخودش احدبست اگه تا یه دیقه دیگه یونگی به اینکارش ادامه بده بدون اینکه سنش و درنظربگیره محتویات ضرفشو میکوبه توصورتش
بعد چند دقیقه همه با صدای هین جیمین سمتش برگشتن و...
ودقیایقی بعد کل سالن ازخنده منفجر شد ،جونگ کوک اون بانی شیطون وقتی دید جیمین هیونگش داره از غذاش میخوره درپوش شیشه شیرشو بازکردو کل محتویات شیرموزو روسرش خالی کردو درآخر ظرف خالی وسمت کلش پرتاب کرد
×جی...(خنده)جیمینی....خ..خیلی بهت میاد(خنده )
جیهوپ دلشو گرفته بودو روی صندلیش ازشدت خنده میلرزید ،یونگی مقاومت میکرد تا وانده ولی درآخر وقتی دید جیمین عین یه پیشی کوچولو داره شیرموزی وکه از نوک بینیش چکه میکنه لیس میزد سدمقاومتش شکست
÷هی اینجا چه خبره؟
جین تقریبا جیغ زدو سمت پسرای شیطونش رفت، اینبار نسبت به نیم ساعت قبل حالش بهتر بود اصلنم علتش کارای خاک بر سری شوهرش نبود که کار هردوشونو ساخت
خدمتکار با تمیز کردن صورت وموهای ارباب کوچیک عقب ایستادو جیمین تونست چشمای اخمالوی آپاشو ببینه
+من نکردم
÷واقعا ؟بذار حدس بزنم تو ازغذای جونگ کوک خوردی واونم این بلارو سرت آورد مگه نه ؟لابد درشیشه شیرشم خودش بازکرد؟
+دقیقا
÷کیم جیمین راجب اینکه نبایددروغ گفت بارها باهم صحبت کردیم اینطورنیست عسلم؟
جیمین با کمک گوشه میز ازروی صندلیش پایین پریدو بدو بدو سمت شخصی که پشت آپاش بود حرکت کرد
گوشه لباس لش نامجونو کشید تا به طرفش خم بشه
باخم شدن نامجون طرفش دستاشو دورگردنش قاب کردو ازش آویزون شد
+ددی ددی آپا میگه جیمینی الکی میگه بهش بگو جیمین همیشه راس گوئه؟
یه دستی جیمین وتوی بغلش کشیدو گیج به اعضای خانوادش نگاه کرد انگارکه همه منتظر شنیدن حرف اون بودن
جیمین که دید داره جلوی اون دابل بانی شیطانی کم میاره سرشو کنار گوش پدرش بردو گفت
+ددی جیمینی راست میگه جیمینی همیشه راست میگه حتی یه وقتی لفتی پیش کای شی جیمینی چیزی به آپا نگفت ولی فک کنم دهنم میخواد کار بدی کنه وبه آپا جینی راجبش بگه
حرفای جیمین اونو شوکه کرد، موچی کوچولوی نیم وجبیش کی باج گیر شده بود که حالا ازش حق سکوت میخواست؟نه تنها خانواده بلکه کل خاندان کیم از نفرت جین نسبت به یو کای خبر داشتن .کای وجین هم کلاسی بودن و کای بارها نسبت به نامجون ابراز علاقه کرده بود، نامجون آرزوی خیلیا بود اما خودش فقط یه آرزو داشت :جین...
بعدخاستگاری نامجون ازجین ،کای یه دعوای حسابی باهاش راه انداخت که چرا اونو انتخاب نکرده وته این دعوای بچگونه اینشدکه باهم قهرشدن ، حدود 9سالی ازاون ماجرامیگذره و یو کای رئیس یه شرکت تبلیغاتی معروف شد وازاین قبیل به بهانه بستن قراردادای مختلف توی شرکت نام رفت وآمد داشت از بدشانسی نامجون یه بار که بیبی موچیش همراهش بود،کای پیشش اومدو کلی باهاش صحبت کرد البته که جیمین همشو شنیده بودوبخاطر بی شرمیای اون مرد کلی اخم کرده بود. ددی نامجونیش مال آپاجینش بود درسته جیمین قرارنبود راجب این قضیه به کسی چیزی بگه چون نمیخواست ددیش ناراحت باشه پس سکوت کردو چیزی نگفت وقرارم نبود بگه فقط بعضی اوقات اون موضوع وبه ددیش یادآوری میکرد تا سربه سرش نذاره و فک نکنه یادش رفته
$خب من فک کنم حق باجیمینه
تهیونگ باقاشق تیکه ژله بزرگی وتوی دهنش جادادو باسر تایید کرد
×ددی کال جیمین نبود کوکی کلد
جین هوفی کشیدو لپ بیبی بانی وپاک کرد،بعد آروم کنارش نشست. نامجون بعد نشوندن جیمین کنار جیهوپ بوسه ای روی موهای جیهوپ وشوگا زدو رفت کنار جین نشست ،ازروی بی حواسیش کنترل ویبراتورو روی میزگذاشت
کوک نگاهی به جسم کلید مانند انداخت وآب دهنش راه افتاد با کلی تلاش برش داشت وبدون معطلی اونو توی دهنش کردو حسابی مکیدش که بعد چند دقیقه صدای داد جین بلند شد




پارت جدید❤
اینم آپ شد (درحال بازگشت به پناهگاه خویش🚶🏻‍♀️)
تایم آپش یادم رفت کی بود بهم بگین باز
توجه=🚫🚫کاپل سپمین دوست دارین ؟اگه میخواین تریسام سپمین وبراتون میزارم فیکشو آپشم تندتنده حالا بازخود دانین._.
🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈

kim family 🍓🍓Where stories live. Discover now