نامجون بیبی

3K 342 30
                                    

جین:
بادرد توی پایین تنم چشمای خستم وبازکردم ،نگاهی به ساعت دیجیتالی روی میز انداختم
÷هوم 5:20 دیقه
دوباره چشمام گرم شد ،شاید بستن پلکام یه دیقه هم طول نکشید که بادیدن ساعت چشمام درست شد
÷ 6:15 واییییی
نه بچه ها باید برن مدرسه ،نام باید بده سرکار چرا خواب موندم آخهههههه؟؟؟؟
خواستم تو جام بشینم ولی یهو باتیر کشیدن کمرم و وجود یه چیز سفت توخودم متعجب پتو رو بالا زدم و...
÷توهنوز بیرون نکشیدیییییییییی؟؟؟یا باتوعم نامجون پاشو
نامجون بیچاره ترسیده ، همونطورکه روی پهلو دراز کشیده بود سرشو بلندکردو چندبار چشماشو مالید،هوم عالی شد حالا باید منتظر بمونم آقا آپدیت شه
$ج...جین چیشده؟من کجام؟منکه داشتم تو خواب بنزنین میزدم ویهو پمپ ترکید...
ادامه حرفش باکنارزده شدن پتو توسط من ،قطع شد حالا شوکه فقط به پایین تنه هامون که بهم چسبیده بود نگاه میکرد نه مثل اینکه باید خودم دست به کارشم
دستمو دورگردنش حلقه کردم، خودم وبالا کشیدم آهه لعنتی چجوری هنوزم سفتی ؟
به قیافه درهمش نگاه کردم ،دوباره داشت تحریک میشد پس برا همین سفته باعجز توچشماش نگاه کردم
÷جون هرکی دوست داری الان نه دیشب 4راند رفتیم، دوبارکاندوم پاره شد دوبارم ارضانشدی من بدبخت ترکیدم
$ببخشید
عین بچه ها لبشو آویزون کرد ومن دلم برای این قیافه کیوتش ضعف رفت هوفی کشیدمو روی پاهاش نشستم
÷باشه بچه شیشمم چون دیشب زیاد باب میلمون نبودمیتونیم یه راند بریم فقط
$فقط؟
÷پنج دیقه وقت داری
نامجون هینی کشید ،وبعد عین یه پاپی حرف گوش کن سرشو بالا پایین کردو باپشت کردن من روی تخت، یکی ازپاهامو روی دوشش گذاشت
$درد داری؟
÷کارتو بکن ددی
$میخوام ضربه هامو شروع کنم
÷باشه آه
دستشو فوری روی دهنم گذاشت تاصدای جیغم بلند نشه بدچندضربه دیگه هردو به اوج رسیدیم وتوی بغل هم افتادیم

+هق...(فین)
×جیشو جیشو جیمینی جیشو
÷تهیونگ!؟
جین با اخم گفت و دکمه های لباس مدرسه جیمین اخمو روبست
+من جیشو نیستم توخودت جیشویی
تهیونگ روی تختش بالا وپایین پریدو باحرف جیمین از حرکت ایستاد، مثل سوپر من که شخصیت مورد علاقش توی تلویزیون بود ازتخت پایین پریدو روبروی جیمین ایستاد
×جیمینی تو هنوز نینی برای همین جاتو خیس کردی (زبون درازی )
دوباره اشک توچشمای عسلیش جمع شد، نگاهی به آپا جینیش انداخت وخودشو توی بغلش پرت کرد
+آپا...هق...دواش کن ...(فین)جیمنی پسر خوبیه...هق...جاشو خیس نمیکنه
بامهربونی پسرکوچولوی هلوییشو توی بغلش گرفت وگونه تپلشو بوسید
÷قربونت برم فدای سرت (حالا مامان من بود🙂)
معلومه که اینکارونمیکنه
×ولی کلد
÷ته؟
×هوف باشه دیگه نمیگم جیمینی جیشو
÷خوبه
جین:

دستی به موهای جیمین کشیدم، واونارو ازجلوی چشماش کنار زدم ولی بازموهاش پایین اومدن وجلوی پیشونیش و گرفتن، باید بچه هارو ببرم آرایشگاه
گونه ی خیسشو عمیق بوسیدم وباشصتم اشکاشو پاک کردم آیگو چقد لپاش نرمه عین هلو میمونه
+آپا جیمینی ته ته ندوست
تهیونگ اخمی کردو همونطوربدون شلوار سمتمون اومد
×به درک که دوس ندالی اصن...هق...منم تورو ندوست
+بیشول بی ادب...هق
آهی کشیدم سری بلند شدم وتهیونگ وازپشت بغل کردم
×نکن ...هق...بلو پیش جیمین جونت
÷ولی الان میخوام پیش ته ته جونم باشم
این حرف وکه شنید ساکت شدوسرشو توی گردنم مخفی کرد
بردمش کنار جیمین روی زمین نشوندمش وشلوارشو پاش کردم ،دکمه های لباسشو بستم وسربند مورد علاقشو روی سرش گذاشتم
÷اووو نگا چه پسرای جذابی دارم
تهیونگ باعشوه دستی به موهای مج دارش کشیدو پشت به جیمین اخمو بلندشد
×خب...ساید چون آپا وددی خوشگلی دالیم
از شنیدن این حرف ذوق مرگ شدم پس دوباره گرفتمش وحسابی چلوندمش تاخوشمزه بازیاشو تموم کنه البته حواسم بود، این وسط جیمین وهم بچلونمش آخه کی از یه موچی اخمالو میگذره؟
÷خب گل پسرای بابا تامن میرم به هیونگاتون سر بزنم برین ببینین ددی بلند شده یا نه اگه بلند شد همراهش سوار ماشین شین تا من هوپی ویونگ وبیارم اگه نه ...
+با کونم میشینم لو صورتش
×نه نه رو شکمش بپر بپر میکنیم اگه بیدال نشد گازش میگیلیم
+آلههه
÷هی یه دیقه صبر کنین...
اون وروجکا بدون اینکه ادامه حرفمو بشنون فوری از کنارم رد شدن ووارد اتاق من ونامجون شدن ،فقط امیدوارم بیدارشده باشه وگرنه پدرشو در میارن

#هوپی موهاتو بده بالا بعد از کناره هاش بیار تاوسط قلب شه اینجوری خوشگل میشی
€واقعا؟باشه بیا کوک وبگیر من موهام ودرس کنم
#باشه بدش من
یونگی کوکی وتوی بغلش گرفت وبراش شکلک درآورد هیچی لذت بخش تراز خنده های خرگوشی دونسنگ کوچولوش روزشو نمی ساخت
€حالا چی؟
یونگی نگاهشو از کوکی گرفت وجیهوپ وبرانداز کرد، از زیباییش سوتی زد
#پرفکت
_کوکو ببل کوکو با هیوندی بیاد مدلسه
€کوکی تو نمیتونی بیای مدرسه یکم بزرگتر شدی باخودمون میبریمت
کوک اخم کیوتی کردو تو بغل یونگی دست وپازد
_کوکو مدلسه ببل کوکو با هیوندا مدلسه بله بان بانم میاله(کوکو مدرسه ببر کوکو باهیونگا مدرسه بره بان بانم میاره)
÷خب گل پسرای من زودی برین پایین صبحونتون حاضره واووو چه تیپ خفنی زدین کلکا
جیهوپ دست رو گونه های سرخ شدش گذاشت ویونگیم نگاهشو منحرف کرد، ولی لپای قرمز شدش از دید آپای زرنگش دورنموند
_کوکو مدلسه بله
جین جلورفت با بغل کردن خرگوش کوچولوی کیوتش یه دور اونو توی هوا چرخوند وجیغای خرگوشیش ودرآورد
÷توکه هنوز توله ای خرگوشکم بزرگترکه شدی میتونی باهیونگا بری مدرسه امروزم بامن میای خرید مطمئنم بهت خوش میگذره بانی شیرینم
کوک باشنیدن کلمه خرید دهنش آب افتاد ویاد خوراکیای خوشمزه وعروسکای متنوع توی فروشگاه افتاد
_کوکی خلید ببل
÷(خنده)چشم هرچی پسرم بگه
وبعد بوسه آب داری روی گونش گذاشت
$(کمکککککککک)
+هولا بابا بلند شد
×موفق شدیم
جین تکخندی زد، میدونست همچین اتفاقی میفته به هرحال بدترین چیز برای نامجون بیدارشدنش توسط اون دوتا موجود شیطون وکوچولو بود
÷بریم ببینیم ددیت چیشد امیدوارم نامجون کوچولوش سرجاش باشه
_نامدون توتولو؟
÷بهتره یادش نگیری بیبی(بوس)
اینو گفت وهمراه کوکی از اتاق خارج شد تا کار اون پنج نفرو راه بندازه






پارت جدید❤❤
ازاین پارت لذت ببرین
رایتر زده به سرش سندروم دست بی قرار گرفته هی آپ میکنه جدی نگیرین😂
🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈

kim family 🍓🍓Where stories live. Discover now