بخواب عزیزم

1.8K 321 33
                                    

نامجون:

با بی میلی تکیلای توی دستم و یه نفس سر کشیدم ،در اون لحظه شاید جسمم اینجا حضور داشت اما روحم کنار جین بود که نمیدونستم کجاست . از وقتی سالن و ترک کرد هنوزپیداش نشده و این موضوع منو نگران میکنه
"جناب کیم نظر شما چیه
از افکارم بیرون اومدم ،لبخند زوری زدم و با تکون دادن سر حرفاشونو تایید کردم واقعیت اینه که یه ذره هم متوجه گفتگوها و بحث بینشون نشدم چطور میتونستم تمرکز کنم وقتی همسرم یهو غیبش زده و به هیچ کدوم از تماسام جواب نمیده؟
به گارسون اشاره کردم ،وقتی اومد جام خالیم و روی سینی گذاشتم و رو کردم سمت افرادی که دورم جمع شده بودن
$ببخشید یه مشکل کوچیک برام پیش اومده فعلا تنهاتون میذارم
همشون با خوشرویی ازم خواستن راحت باشم و جای ناراحتی نیست ،اما هیچ کدومشون نمیدونستم مشکل واقعی توی فکر و قلب بی قرارمنه
با خروج از سالن بی معطلی موبایلم و از جیبم بیرون آوردم تا دوباره تماس بگیرم همون لحظه عکس بچه ها روی صفحه ظاهر شد کم پیش میومد بامن تماس بگیرن چون نمیخواستن مزاحمم بشن حتما فهمیدن آپاشون گوشیش خاموشه ومثل من نگران شدن
گلوم و صاف کردم ،سعی کردم خونسرد به نظر برسم چون نمیخواستم بترسونمشون
$الو ؟
+بابایی تجایی؟
لبخند محوی زدم
$توی مراسمم عزیزم چطور؟
+هیشی میخواشتم بگم کوکو رو سر عمو جیش کلده بعد جیمینی دواش کلد نمیخواشت کوکو ناراحت بشه
کلافه موهام و عقب فرستادم
$بیبی بعدا راجبش حرف میزنیم باشه؟
+باشه ددی جونم تازه جیمینی اصلا به هیشکی نمیگه ته ته غذای دریایی خولده
با حرفش چشمام درشت شد و یکم لحنم جدی شد
$تهیونگ غذای دریایی خورده؟پس عموت اونجا چیکارست؟
+منو دوا کلدی؟
کم مونده بود گریم بگیرم همه چی امشب دست به دست هم داده بود تا منو دیوونه کنن اون از مراسم اینم از همسرم که غیبش زده و حالا من حتی نمیدونم بچه ها تو چه وضعیتین
با صدای هق هق پشت گوشی لعنتی به خودم فرستادم و باتن صدای آروم و مهربونی شروع کردم به صحبت کردن
$موچی؟بیبی؟تو که میدونی من طاقت گریه هاتو ندارم لطفا گریه نکن ددی معذرت میخواد باشه؟
+هق...جیمینی هیچی نگفت که
تکخندی زدم
$حق باتوعه خوشگلم من اشتباه کردم جیمینی من هیچ کار اشتباهی انجام نداد
+(فین)نوتلا می خری برام ؟اگه زود بخوابم بلام بشتنی میخلی؟
نگاهی به افرادم انداختم که با دستور من اینجا حاضر شده بودن ،باید زودتر مکامله رو تموم میکردم و میرفتم دنبال جین امیدوارم حالش خوب باشه و همه ی اینا یه سو تفاهم مسخره باشه
$چشم تو بخواب مواظب برادراتم باش قول میدم برات کلی خوراکیای خوشمزه بیارم دیگه باید برم عزیزم مراقب خودت باش
+چشم ددی جونمممم(بوس)دوست دالم
با لحن پرذوقی گفت و پشت گوشی بوسی برام فرستاد
منم کارشو تکرار کردم و بعد گفتن دوست دارم گوشی و قطع کردم
$خوب گوش کنین ببینین چی میگم ،تمام دوربینای سالن و چک کنین تک تکشو چند نفرتون جلوی در حواسش به مهموناباشه اگه چیز عجیبی دیدین فورا بهم خبر میدین دونفرتون الان همراهم بیان تا اتاقای طبقات بالایی بگردیم
همشون تعظیم کوتاهی کردن و با گفتن چشم کوتاهی پراکنده شدن دونفرشونم طبق حرفی که زدم همراهم راه افتادم، شاید فک کنین دارم زیاده روی میکنم اما مطمئنم حسم بهم دروغ نمیگه این دلهره ،اضطراب ترسی که مثل خون تو کل بدنم پخش شده و افکار متشنجم همشون میخوان این حقیقت وبهم بفهمونن که یه بلایی سر عشق زندگیت اومده
دووم بیار ،لطفا تحمل کن خودمم نجاتت میدم

kim family 🍓🍓Where stories live. Discover now