Part 1

1.8K 148 25
                                    

_سی وان (C1) خرچنگ پیر کارت داره. منم می‌رم سراغ اطلاعات خودم.

بی‌تفاوت به صدا، غلت زد و به پهلو خوابید.
سرباز فریاد زد.

_کریس تن لَشت رو بلند کن!

_بیخیال جیسونگ، حالم از این کارهای روزمره به هم می‌خوره.

_نچ نچ، یه بار C1 اشتباه کرد؛ ماموریت جدید داریم.

چان نیشخندی زد و سریع از جاش بلند شد. پوتین‌های نظامیش رو پوشید و لباسش رو مرتب کرد.
با خونسردی به جیسونگ نگاه کرد.

_قراره دوباره زندگی هیجان انگیز بشه.

از اتاقش بیرون اومد و به راه‌رو نگاه کرد. هیچ کس نبود، ولی صدای پا و رژه رفتن یکی از گردان‌ها میومد.

چان عاشق این صدا بود. صدایی که از نظم و هماهنگی خالص خبر می‌داد.

جلوی در اتاق سرهنگ لاک وود ایستاد. صدای مادرش رو می‌شنید و از این متنفر بود که سرتیپ کریستینا بنگ توی همه چیز دخالت می‌کنه.

به مکالمه‌ی بینشون گوش داد.

_گفتم نه.

_اون پسرته، ولی تنها شانس ماست.

_تنها شانست پسر منه. امکان نداره اجازه بدم!

_تا الان چهارتا از بهترین‌ها مردن. یکی از فوق‌العاده‌ترین مامورهام گمشده... سی وان تنها راهه.

_پنج تا از بهترین‌ها شکست خوردن، اون‌وقت چرا چان؟

_اون هیچ وقت شکست نخورده، حتی یک بار.

_ما پنج نفر از کسایی که مطمئن بودیم شکست نمی‌خورن رو به گروه گرگ فرستادیم و در مقابل چهار تا جنازه بهمون برگشت. اونا رو نکشته بودن، خودشون خودکشی کرده بودن. تمام مدارک رو از بین بردن. من چان رو از دست نمی‌دم.

_یعنی بهش اعتماد نداری؟

_معلومه که دارم، ولی اگه بره اون رو می‌بینه.

_این فقط یه احتماله.

_به اندازه‌ی کافی از من متنفر هست، اگه با اون حرف بزنه همه چیز بدتر می‌شه.

_مسائل خانوادگیت رو قاطی نکن کریستینا. تو یه فرمانده‌ای! یه گردان از خطرناک‌ترین سربازهای جهان زیر دست توئه، کسایی که به تنهایی از پس صدها نفر برمیان. مثل یه فرمانده فکر کن. تو نابود نمی‌شی، تو تنها زن این کشوری که فقط اسمت به تن تمام خلافکارهای جهان لرزه میندازه.

_من قبل از فرمانده بودن یه مادرم.

_می‌خوای اجازه بدی گرگ به قدرت یاکوزا برسه؟

_قرار نیست اجازه بدیم مافیا قدرتمندتر بشه.

چان در زد و وارد اتاق شد. سلام نظامی کرد و پاش رو به زمین کوبید.

𝑻𝒉𝒊𝒔 𝑴𝒂𝒏 𝑫𝒊𝒆𝒔 𝑻𝒐𝒏𝒊𝒈𝒉𝒕 Where stories live. Discover now