Part 42

478 85 10
                                    

جیسونگ وارد بیمارستان پایگاه شد و با دیدن تام سمتش رفت و محکم بغلش کرد.

_هییش... آروم باش داداش کوچولو، چان خوب میشه.

_تام من از خودم بدم میاد.

_جیسونگ، چت شده؟! نگاهم کن.

_داستانش خیلی طولانیه، من و چان اشتباه کردیم. چه بلایی سر گرگ میاد؟

_چی داری میگی؟ چرا طوری رفتار می کنی انگار اولین بارته؟

جیسونگ دوباره تام رو بغل کرد.

_اون گفت ازم متنفره.

_کی؟! در مورد چی حرف می‌زنی؟!

_چان کی به هوش میاد؟

_به زودی، کریستینا پیشش رفته. جواب سوالم رو ندادی!

_خرچنگ کجاست؟ باهاش کار دارم.

_توی اتاقش. بهتر نیست دوش بگیری و استراحت کنی، بعد بری پیشش؟ هی این چیه روی صورتت؟ چه بلایی سر خودت آوردی؟

_من خوبم.

_این جای زخم قبلا نبود، چت شده داداش کوچولوم؟

_مهم نیست، شب می‌بینمت تامی.

جیسونگ رفت و تام رو توی بهت تنها گذاشت.
از بیمارستان خارج شد و وارد ساختمون مرکزی شد تا لاک وود رو ببینه.
در زد و رفت تو.
خرچنگ نگاهش کرد و اخم کرد.

_چه بلایی سرت اومده بی‌نهایت؟ اول، در می‌زنی! دوم، چرا لباست خونیه؟ سوم چرا اینقدر داغونی؟

_من خوبم. خون چانه، در مورد آنا اومدم حرف بزنم.

_چان؟! چش شده؟ آنا چی؟

_تیر خورده. جای آنا پیش جانی امن نیست. مدرک برای گروه اون دارم بهتره دنیا برگرده.

_باشه برش می‌گردونم، ولی تو چت شده؟ پسری که از اینجا رفت با تو خیلی فرق داشت. هان همیشه می‌خندید، سرش رو پایین نمی‌گرفت، چت شده؟

_فقط... هیچی. بخوابم خوب میشم.

جیسونگ از اتاق لاک وود بیرون اومد. می‌تونست سر و صداهای طبقه‌های پایین‌تر رو بشنوه.

گرگ رو به بازداشتگاه می‌بردن. احتمالا تا وقت دادگاهشون توی پایگاه می‌مونن.

یعنی جیسونگ می‌تونه طاقت بیاره؟ می‌تونه مینهو رو بیینه و بی‌تفاوت از کنارش رد بشه؟ نه! نمی‌تونه.

جیسونگ سوار آسانسور شد و سمت اتاق خودش رفت.

در و باز کرد.
هیچ چیز تغییر نکرده بود.
تی‌شرت خونیش رو در آورد و روی زمین انداخت و سمت حموم رفت. شلوارش رو کنار در حموم انداخت.
توی وان خالی نشست و آب سرد رو باز کرد.
هوا سرد بود و آب یخ. تنش لرزید، ولی خودش رو مستحق تنبیه می‌دونست.

𝑻𝒉𝒊𝒔 𝑴𝒂𝒏 𝑫𝒊𝒆𝒔 𝑻𝒐𝒏𝒊𝒈𝒉𝒕 Where stories live. Discover now